انجمن علمی سیستم های سطوح آبگیر باران ایرانمحیط زیست و مهندسی آب2476-36838220220622Presenting a New Index of Pollution and Ecology Risk of Groundwater (PERG)ارائه شاخص نوین آلودگی و خطر بوم شناسی آبهای زیرزمینی (PERG)27829013513210.22034/jewe.2021.290702.1581FAنفیسه ایزدیدانشجوی کارشناسی ارشد، گروه علوم و مهندسی آب، دانشکده کشاورزی، دانشگاه بیرجند، بیرجند، ایرانعباس خاشعی سیوکیاستاد، گروه علوم و مهندسی آب، دانشکده کشاورزی، دانشگاه بیرجند، بیرجند، ایران0000-0002-2863-8483محسن پوررضابیلندیدانشیار، گروه علوم و مهندسی آب، دانشکده کشاورزی، دانشگاه بیرجند، بیرجند، ایرانسید رضا هاشمیدانشیار، گروه علوم و مهندسی آب، دانشکده کشاورزی، دانشگاه بیرجند، بیرجند، ایران0000-0001-9527-014XJournal Article20210615Given the growing population of the world especially in countries with limited water resources, investigating and controlling the quantity and quality of water resources especially groundwater resources which is the main source of drinking water supply, can help these communities in the face of the water crisis which will plague mankind in the near future. In this survey, first, 22 wells were selected from Birjand plain aquifer. Then the aquifer was studied using the Groundwater chemical Pollution Index (PIG) and ecological hazard index (ERI) of heavy metals using zoning maps and final maps of PIG and ERI indices were prepared. According to PIG, 56.74% of the aquifer has a lot of Pollution, and according to ERI, 0.91% of the aquifer has a lot of Pollution. Then, na ew index of Pollution and Environmental Risk of Groundwater (PERG) was introduced according to both Groundwater chemical Pollution Index and heavy metals Environmental Risk Index. PERG detects chemical pollution and heavy metals in the aquifer and leads to better summarization and decision-making in order to collect water from groundwater aquifers. In terms of PERG, aquifer pollution is 1.755% of the total area.با توجه به جمعیت رو به افزایش جهان بهخصوص در کشورهایی که با محدودیت منابع آب مواجهاند، بررسی و کنترل کمیت و کیفیت منابع آب، بهویژه منابع آب زیرزمینی که منبع اصلی تأمین آب شرب است، میتواند این جوامع را در رویارویی با بحران آب، یاری کند. در این پژوهش ابتدا 22 چاه از آبخوان دشت بیرجند انتخاب شد. سپس آبخوان با استفاده از شاخص آلودگی شیمیایی آبهای زیرزمینی (PIG) و شاخص خطر بومشناسی(ERI) فلزات سنگین با استفاده از نقشههای پهنهبندی، موردمطالعه قرار گرفت و نقشههای نهایی شاخصهای PIG و ERI تهیه شد. با توجه به شاخص PIG، 74/56% آبخوان دارای آلودگی بسیار زیاد و با توجه به شاخص ERI، 91/0 % آبخوان دارای آلودگی بسیار زیاد میباشد. سپس با توجه به دو شاخص PIG و شاخص ERI، شاخص نوین آلودگی و خطر بومشناسی آبهای زیرزمینی (PERG) معرفی شد. شاخص PERG آلودگی شیمیایی و فلزات سنگین را در آبخوان شناسایی میکند و سبب خلاصهسازی در محاسبات و تصمیمگیری بهتر برای برداشت آب از سفرههای آب زیرزمینی میشود. از نظر PERG، میزان آلودگی آبخوان 755/1 % مساحت کل میباشد.http://www.jewe.ir/article_135132_0f4240776234e22d15ad1debf7a29f8f.pdfانجمن علمی سیستم های سطوح آبگیر باران ایرانمحیط زیست و مهندسی آب2476-36838220220622Removal of Methotrexate from Aqueous Solutions Using AC@Fe3O4@ZnO Nanocomposite: Equilibrium and Kinetic Studiesحذف متوترکسات از محلول های آبی با استفاده از نانوکامپوزیت AC@Fe3O4@ZnO : مطالعه تعادلی و سینتیکی29130313667310.22034/jewe.2021.299840.1614FAعلی اصغر حقگودانشجوی دکتری، گروه محیطزیست، دانشکده علوم پایه، واحد همدان، دانشگاه آزاد اسلامی، همدان، ایرانمهرداد چراغیدانشیار، گروه علوم محیطزیست، دانشکده علوم پایه، واحد همدان، دانشگاه آزاد اسلامی، همدان، ایرانسهیل سبحان اردکانیاستاد، گروه علوم محیطزیست، دانشکده علوم پایه، واحد همدان، دانشگاه آزاد اسلامی، همدان، ایران0000-0002-6038-0514بهاره لرستانیدانشیار، گروه علوم محیطزیست، دانشکده علوم پایه، واحد همدان، دانشگاه آزاد اسلامی، همدان، ایران0000-0002-5861-131Xویدا ایزدخواهاستادیار، گروه شیمی، دانشکده علوم پایه، واحد همدان، دانشگاه آزاد اسلامی، همدان، ایرانJournal Article20210814Since pharmaceutical residues are important pollutants that lead to producing serious hazards to humans, and other living organisms, their removal from the effluents is essential for environmental protection. This study was conducted to the evaluation of the removal efficacy of methotrexate from aqueous solutions using AC@Fe<sub>3</sub>O<sub>4</sub>@ZnO nanocomposite. In so doing, AC@Fe<sub>3</sub>O<sub>4</sub>@ZnO nanocomposite was synthesized by hydrothermal method and used as a novel adsorbent for the removal of methotrexate from an aqueous solution. AC@Fe<sub>3</sub>O<sub>4</sub>@ZnO nanocomposite characterized using X-ray diffraction (XRD), scanning electron microscopy (SEM), pH<sub>pzc</sub>, Fourier transform infrared spectroscopy (FTIR), Brunauer, Emmett, and Teller (BET) and vibrating sample magnetometry (VSM) analysis methods. The influence of pH, amount of adsorbent, temperature, and contact time on the removal efficacy were studied. Based on the results, the removal efficiency increased until 0.02 g adsorbent and 60 min contact time. The optimum pH for methotrexate removal was 7.0. In addition, under these conditions, the adsorption process followed the Langmuir adsorption isotherm with a correlation coefficient of 0.994 and a pseudo-second-order kinetic model with a correlation coefficient of 0.999. The maximum adsorption capacity of the synthesized adsorbent was 400 mg/g. In conclusion, the AC@Fe<sub>3</sub>O<sub>4</sub>@ZnO nanocomposite could be considered as an efficient adsorbent for the removal of methotrexate from pharmaceutical wastewater.باقیماندههای دارویی در محیط در زمره آلایندههای مهمی هستند که برای سلامت انسان و سایر زیستمندان خطرات جدی بهدنبال دارند. بنابراین، حذف آنها از فاضلاب امری ضروری است. این مطالعه با هدف تعیین کارایی حذف داروی متوترکسات توسط نانوکامپوزیت کربن فعال مغناطیسی اصلاحشده با نانوذرات روی اکسید از محلول آبی انجام شد. بدین منظور، نانوکامپوزیت بهروش هیدروترمال سنتز و خصوصیات ظاهری آن با استفاده از میکروسکوپ الکترونی روبشی (SEM)، دستگاه پراش پرتو ایکس (XRD)، pH نقطه صفر (pH<sub>pzc</sub>)، طیف مادونقرمز (FT-IR)، آنالیز BET و منحنی VSM بررسی شد. از طرفی، اثر متغیرهای pH، مقدار جاذب و زمان تماس بر کارایی حذف متوترکسات بررسی شد. نتایج نشان داد که بیشینه آهنگ حذف دارو در 7 = pH، زمان تماس min 60 و مقدار جاذب برابر با g 020/0 بوده است. همچنین، در شرایط بهینه، جذب با ضرایب همبستگی 994/0 و 999/0 بهترتیب از ایزوترم لانگمویر و مدل سینتیکی شبه مرتبه دوم تبعیت کرد. علاوه بر آن، بیشینه ظرفیت جذب جاذب تهیه شده mg/g 400 برآورد شد. با استناد به نتایج، از نانوکامپوزیت کربن فعال مغناطیسی اصلاحشده با نانوذرات روی اکسید میتوان بهعنوان یک جاذب مؤثر، در دسترس و اقتصادی برای حذف متوترکسات از پسابهای دارویی استفاده کرد.http://www.jewe.ir/article_136673_a3dad0da79f5567af312e0d8e2921e63.pdfانجمن علمی سیستم های سطوح آبگیر باران ایرانمحیط زیست و مهندسی آب2476-36838220220622Performance Evaluation of Titanium Dioxide Nanocomposite Membrane in Removal of Lead from Aqueous Solutionsبررسی عملکرد غشای نانوکامپوزیتی تیتانیوم دی اکسید در حذف سرب از محلولهای آبی30431613890810.22034/jewe.2021.303033.1621FAمحمدحسین محمدقیماسیدانشجوی دکترا، گروه محیط زیست، دانشکده علوم پایه، واحد همدان، دانشگاه آزاد اسلامی، همدان، ایرانمریم کیانی صدراستادیار، گروه محیط زیست، دانشکده علوم پایه، واحد همدان، دانشگاه آزاد اسلامی، همدان، ایرانبهاره لرستانیدانشیار، گروه محیط زیست، دانشکده علوم پایه، واحد همدان، دانشگاه آزاد اسلامی، همدان، ایرانمهرداد چراغیدانشیار، گروه محیط زیست، دانشکده علوم پایه، واحد همدان، دانشگاه آزاد اسلامی، همدان، ایران دانشگاه آزاد همدانداریوش عمادزادهاستادیار، گروه مهندسی شیمی، واحد گچساران، دانشگاه آزاد اسلامی، گچساران، ایرانJournal Article20210907Among the methods used to remove heavy metals are membrane processes that, with less use of chemicals, are able to quickly produce high-quality penetration. In this study, a nanocomposite membrane with the ability to separate lead was used. The black titanium dioxide nanoparticle was synthesized using the pyrolysis method. Adsorption experiments were performed using a nanofiltration unit. The results of lead adsorption isotherms showed that the lead adsorption process using the membrane follows the Langmuir model with a correlation coefficient of 0.995. The results of the study of lead metal adsorption kinetics showed that the process of adsorption of lead by the adsorbent follows the quasi-second order kinetics so that the correlation coefficient of the second-order quasi-model is equal to 0.999 which is compared with the quasi-correlation coefficient. The maximum and minimum fluxes between different membranes were related to 0.1 mg/l of titanium dioxide nanoparticles in terms of time and pressure for 50 and 600 minutes and pressures of 45 and 145 bar, with increasing the initial concentration of pollutants, the percentage of adsorption decreases. This can be due to the delay in balancing the adsorbent and the contaminant.ازجمله روشهای مورد استفاده برای حذف فلزات سنگین، فرآیندهای غشایی است که با استفاده کمتر از مواد شیمیایی، قادر به تولید سریع نفوذ با کیفیت بالا هستند. در این پژوهش از غشای نانوکامپوزیتی با قابلیت جداسازی فلز سرب استفاده شد. نانوذرات تیانیوم دیاکسید سیاه با روش پیرولیز سنتز شد. آزمایشهای جذب با استفاده از واحد نانوفیلتراسیون انجام شد. نتایج بررسی ایزوترمهای جذب فلز سرب بیانگر آن بود که فرآیند جذب سرب با استفاده از غشا از مدل لانگمویر با ضریب همبستگی برابر با 995/0 پیروی میکند. نتایج بررسی سینتیک جذب سرب بیانگر آن بود که فرآیند جذب سرب توسط جاذب از سینتیک شبه مرتبه دوم پیروی میکند، بهطوریکه ضریب همبستگی مدل شبه مرتبه دوم برابر با 999/0 بوده که در مقایسه با ضریب همبستگی شبه مرتبه اول از میزان همبستگی بیشتری برخوردار است. بیشترین و کمترین شار عبوری در بین غشاهای مختلف مربوط به mg/l 1/0 نانوذرات تیتانیوم دیاکسید برحسب زمان و فشار در مدتزمان 50 و min 600 و فشارهای 45 و bar 145 بود. با افزایش غلظت اولیه آلاینده، درصد جذب کاهش یافت. افزایش غلظت نانوذرات تیتانیوم دیاکسید سیاه آهنگ رسوبگذاری بر سطح غشاء را افزایش داد، بهطوریکه در غشاء با غلظت mg/l 1/0 حداکثر رسوب (57) و در غشای خالص کمترین میزان رسوب (17) مشاهده شد.http://www.jewe.ir/article_138908_70bd2f1b52b45d38abc95c56b2620cbf.pdfانجمن علمی سیستم های سطوح آبگیر باران ایرانمحیط زیست و مهندسی آب2476-36838220220622Environmental Impact Assessment of Irrigation and Drainage Network Using the Conventional and Modified ICOLD Matrix Methodsارزیابی اثرات محیطزیستی شبکه آبیاری و زهکشی با استفاده از دو روش ماتریس آیکلد مرسوم و آیکلد اصلاحشده31733214253310.22034/jewe.2021.299672.1611FAالهه ذرتی پوردانشجوی دکتری، گروه آبیاری و زهکشی، دانشکده مهندسی آب و محیطزیست، دانشگاه شهید چمران اهواز، اهواز، ایرانعبدالرحیم هوشمنددانشیار، گروه آبیاری و زهکشی، دانشکده مهندسی آب و محیطزیست، دانشگاه شهید چمران اهواز، اهواز، ایران0000-0002-5722-5054میترا چراغیاستادیار، گروه مهندسی طبیعت، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی خوزستان، ملاثانی، ایرانJournal Article20210813With respect to the importance and considerable extent of the Kosar irrigation and drainage network, the environmental issues of the network are investigated. The purpose of this study was to evaluate the environmental effects of Kowsar irrigation and drainage network located in the central basin of Karkheh in Khuzestan province, using two methods: conventional and modified ICOLD matrices. To study the environmental parameters, three physical, biological and socio-economic environments were used. Then, using two methods of conventional and modified ICOLD matrices, the effect of each of the project micro-activities on the environmental factors of the study area was measured in the operation phase separately for the three mentioned environments. Thus, a matrix was designed according to all three environments, which was completed by environmental experts and the average score of the evaluation criteria was considered. The results showed that the most positive effects are related to the socio-economic environment. It should be noted that the sum of positive values using conventional and modified ICOLD matrices was 793 and 458.9, respectively, and for negative values was 447 and 285.8, respectively. Therefore, both matrices showed reasonable and good fitness in estimating the impacts and thus the implementation of the Kawser irrigation and drainage network is verified. با توجه به اهمیت و وسعت قابلتوجه شبکه آبیاری و زهکشی کوثر، مسائل محیطزیستی شبکه بررسی میگردد. هدف از پژوهش حاضر ارزیابی اثرات محیطزیستی شبکه آبیاری و زهکشی کوثر واقع در حوضه مرکزی کرخه در استان خوزستان، به کمک دو روش ماتریس آیکلد مرسوم و آیکلد اصلاحشده بود. بهمنظور بررسی پارامترهای محیطزیستی، از سه محیط فیزیکی، زیستی و اجتماعی-اقتصادی استفاده شد. سپس با استفاده از دو روش ماتریس آیکلد مرسوم و آیکلد اصلاح شده، اثر هریک از ریزفعالیتهای طرح بر عوامل زیستمحیطی منطقه مطالعاتی، در فاز بهرهبرداری به تفکیک سه محیط مذکور سنجیده شد. بدینصورت که با توجه به هر سه محیط ماتریسی طراحی گردید، که توسط متخصصین و کارشناسان محیطزیست تکمیلشده و میانگین امتیازات معیار ارزیابی قرار گرفت. نتایج نشان داد که بیشترین اثرات مثبت مربوط به محیط اجتماعی-اقتصادی میباشد. لازم به ذکر است، مجموع کل ارزشهای مثبت با استفاده از ماتریس آیکلد مرسوم و آیکلد اصلاحشده بهترتیب برابر 793 و 9/458 و برای ارزشهای منفی معادل 447 و 8/285 بود. بنابراین، هر دو ماتریس در ارزیابی اثرات برآورد خوب و منطقی از خود نشان داده و درنتیجه اجرای شبکه آبیاری و زهکشی کوثر مورد تأیید میباشد.http://www.jewe.ir/article_142533_339cca71cf20e994607d34fea5daffd4.pdfانجمن علمی سیستم های سطوح آبگیر باران ایرانمحیط زیست و مهندسی آب2476-36838220220622Evaluation of element pollution (Cd, As Cu, Zn,) in estuaries of western rivers of Mazandaran provinceارزیابی آلودگی عناصر (Cd, As Cu, Zn,) در مصب رودخانه های غرب استان مازندران33334913629410.22034/jewe.2021.291804.1592FAسید احمد حجازیدانشجوی دکتری، گروه محیط زیست، واحد تنکابن، دانشگاه آزاد اسلامی، تنکابن، ایراناحمد توانااستادیار، گروه محیطزیست، واحد تنکابن، دانشگاه آزاد اسلامی، تنکابن، ایرانآپتین راهنورداستادیار، گروه محیطزیست، واحد تنکابن، دانشگاه آزاد اسلامی، تنکابن، ایرانغلامرضا فرید فهیمیاستادیار، گروه محیطزیست، واحد تنکابن، دانشگاه آزاد اسلامی، تنکابن، ایرانمسعود کیادلیریاستادیار، گروه محیطزیست، واحد تنکابن، دانشگاه آزاد اسلامی، تنکابن، ایرانJournal Article20210701The purpose of the present study was to assess the concentration of Cd, As, Cu, and Zn metals in water and sediments of rivers in the west of Mazandaran province, Iran. The number of water and sediment samples was 36 taken from four stations from April 2019 to March 2020 and analyzed with three replicates. Mean values of total environmental factors at the four stations during winter and summer seasons were as T=11.21-16.46 °C, salinity=3.58-6.47 g/l, pH=5.42-5.92, TDS=3.52-6.25 g/l, electrical conductivity=6.27-11.12 µmho/cm, nitrite=0.01-0.03 mg/l, and nitrate=1.37-3 mg/l respectively. The quality of environmental factors was found within the normal range for water quality in Iran for different types of land use: agricultural, industrial, recreational, and hot-and cold-water fish farming. Mean values of total adsorption of cadmium, arsenic, copper, and zinc were 0.25, 0.77, 11.44, and 11.02 mg/l respectively in water samples, and 0.2, 3.83, 20.91, and 59.27 µg/g in sediment samples. The adsorption of all metals was higher at the beginning of the cultivation season compared with the non-cultivation season both in water and sediment samples. Safarood river was the most polluted of all rivers. The concentration of metals was higher than the permissible limit in water, but lower in sediments (except for copper and arsenic) in all four rivers.این پژوهش با هدف بررسی غلظت عناصر آرسنیک، کادمیم، روی و مس در آب و رسوبات مصب رودخانههای غرب استان مازندران انجام شد. تعداد 36 نمونه آب و رسوب در 4 ایستگاه با سه تکرار از فروردین تا اسفندماه 1398 نمونهبرداری و آنالیز شدند. میانگین کل فاکتورهای محیطی در دو فصل زمستان-تابستان بهترتیب به صورت دما °C 21/11- 46/16، شوری g/l 58/3- 47/6، pH 92/5-42/5، مواد محلول g/l 52/3-25/6، هدایت الکتریکی µmho/cm 27/6- 12/11، نیتریت mg/l 03/0-01/0 و نیترات mg/l 37/1-3 بهدست آمد. طی مقایسه فاکتورهای محیطی با استاندارد کیفیت آب ایران بر اساس نوع کاربری کشاورزی، صنعتی، تفریحی و پرورش ماهیان گرمابی و سردآبی در حد استاندارد بود. میزان کل جذب فلزات کادمیوم، آرسنیک، مس، روی در آب بهترتیب 25/0، 77/0، 44/11و mg/l 02/11؛ در رسوبات بهترتیب 2/0، 83/3، 91/20 و µg/g 27/59 بود. با شروع فصل کشت میزان غلظت فلزات در نمونههای آب و رسوبات بسیار بالاتر بود. رودخانه صفارود نسبت به سایر رودخانهها آلودهتر بود. غلظت فلزات نمونههای آب در هر 4 رودخانه بیشتر از حد مجاز بوده ولی در رسوبات بهجز فلز مس و آرسنیک در بقیه کمتر از حد مجاز بهدست آمد.http://www.jewe.ir/article_136294_287eb5e6700270578dfb63fe0c82f618.pdfانجمن علمی سیستم های سطوح آبگیر باران ایرانمحیط زیست و مهندسی آب2476-36838220220622Fabrication of Antifouling Nanofiltration Polyethersulfone Membranes Functionalized with the Fumarate Ferroxane Nanoparticles for Dyes Removal from Aqueous Mediaتهیه غشاهای ضدگرفتگی نانوفیلتراسیون پلیاترسولفون عامل دار شده توسط نانوذرات فومارات فروکسان جهت حذف رنگزاها از محیطهای آبی35036413744210.22034/jewe.2021.296401.1600FAگلشن مرادیدانشجوی دکتری، گروه مهندسی شیمی، دانشکده نفت و پتروشیمی، دانشگاه رازی، کرمانشاه، ایرانمسعود رحیمیاستاد، گروه مهندسی شیمی، دانشکده نفت و پتروشیمی، دانشگاه رازی، کرمانشاه، ایرانسیروس زین الدینیاستادیار، گروه شیمی کاربردی، دانشکده شیمی، دانشگاه رازی، کرمانشاه، ایرانJournal Article20210723The presence of dyes in the aquatic environment can cause soil/water pollution, problems for human health, and abnormal plant growth behavior. In the present study, functionalized polyethersulfone nanofiltration membranes were prepared by ferroxane fumarate nanoparticles. Ferroxane fumarate nanoparticles were characterized by SEM and FTIR analyzes. The effect of nanoparticles on the performance and properties of membranes was determined in terms of membrane pore size, porosity, hydrophilicity, and separation of milk powder solution by membranes. The hydrophilicity of the membranes was determined by studying the pure water flux and the contact angle of the water. Hydrophilicity increased significantly in membranes containing 0.5% wt. of ferrooxane fumarate nanoparticles. The results of measuring the pure water flux passing through the prepared membranes showed that after functionalization of the polysulfone nanofiltration membrane by ferroxane fumarate nanoparticles, the permeability of this membrane increased more than three times. The maximum flux recovery ratio and the minimum irreversible permeability decay rate obtained by the M0.5 membrane were 95.20 and 4.8%, respectively. Moreover, M0.5 showed the highest rejection for dyes of direct red 16 (99%) and methylene blue (98%). The related results proved that an antifouling fumarate ferroxane functionalized membrane can be efficiently applied for the removal of dyes.حضور انواع رنگزا در محیط آبی میتواند سبب ایجاد آلودگی خاک/آب، مشکلات برای سلامتی انسان و رفتار غیرعادی رشد گیاهی شود. در مطالعه حاضر، غشاهای نانوفیلتراسیون پلیاترسولفون عامل دار شده توسط نانوذرات فومارات فروکسان تهیه شدند. نانوذرات فومارات فروکسان بهوسیلِه آنالیزهای SEM و FTIR شناسایی شدند. تأثیر نانوذرات بر عملکرد و ویژگیهای غشاها به لحاظ اندازه حفره غشا، تخلخل، آبدوستی و جداسازی محلول پودر شیر خشک توسط غشاها تعیین شد. آبدوستی غشاها توسط مطالعه شار آب خالص عبوری و زاویه تماس آب تعیین شد. در غشای حاوی wt.% 5/0 نانوذرات فومارات فروکسان آبدوستی به طرز قابلتوجهی افزایش یافت. نتایج حاصل از اندازهگیری شار آب خالص عبوری از غشاهای تهیه شده نشان داد که پس عامل دار کردن غشای نانوفیلتراسیون پلی اترسولفون بهوسیله نانوذرات فومارات فروکسان نفوذپذیری این غشا بیش از سه برابر افزایش یافت. نسبت بازیابی شار بیشینه و نسبت گرفتگی برگشتناپذیر کمینه توسط غشای M0.5 و بهترتیب 20/95 و 8/4% بهدست آمدند. همچنین، بیشینه بازدهی حذف تک آلایندههای رنگزا Direct red 16 (99%) و Methylene blue (98%) بهوسیله غشای M0.5 حاصل شد. نتایج حاصل از مطالعات انجامشده ثابت کرد که غشای ضدگرفتگی عاملدار شده توسط نانوذرات فومارات فروکسان میتواند بهطرز مؤثری بهمنظور حذف رنگزا مورداستفاده قرار بگیرد.http://www.jewe.ir/article_137442_8cb861fc5e4773cefe1c8ad2c1e26295.pdfانجمن علمی سیستم های سطوح آبگیر باران ایرانمحیط زیست و مهندسی آب2476-36838220220622Numerical Simulation of the Effect of Weir Magnification on Hydraulic and Hydrodynamic Characteristics in Diversion Damsشبیهسازی عددی تأثیر بزرگنمایی سرریز بر روی مشخصات هیدرولیکی و هیدرودینامیکی آبگیری از بندهای انحراف36537813755810.22034/jewe.2021.280365.1546FAداود داودمقامیکارشناس آزمایشگاه، گروه علوم و مهندسی آب، داتشکده کشاورزی، دانشگاه اراک، اراک، ایران0000-0002-3943-3319امیر مرادی نژاداستادیار، مرکز تحقیقات و آموزش کشاورزی و منابع طبیعی استان مرکزی، اراک، ایرانشهلا پایمزداستادیار گروه مهندسی آب، داتشکده کشاورزی، دانشگاه اراک، اراک، ایران0000-0002-9770-5132Journal Article20210410Since the geometry of duck tip overflows will complicate the problem for theoretical and practical purposes, it is crucial to study the magnification and hydraulic change of flow on these overflows. In this study, the effect of these changes on the hydraulic and hydrodynamic properties of the flow was investigated by numerical simulation using FLOW3D software by changing the overflow shape from linear to duck tip with magnifications 2 and 3. Dimensional analysis extracted dimensionless ratios and the relationship between variables in the experiments was determined. The results of comparing the numerical model with the laboratory model showed that the maximum error obtained from numerical simulation for the overflow coefficient of overflows is 12%. The permeability coefficient in the linear overflow with magnification 1 first had an increasing trend and then a decreasing trend. From a relative head greater than 0.6, the permeability coefficient was proved to be 0.7 for experimental data and 0.75 for simulation data. In the overflow, with a magnification of 2 to a relative head of 0.4, there was an increasing trend and from a relative head greater than 0.4, there was a decreasing trend. In the overflow with magnification 3, the permeability coefficient always decreases with increasing the relative head.ازآنجاکه هندسه سرریزهای نوک اردکی پیچیدگی مسئله را برای مباحث تئوری و عملی بهدنبال خواهد داشت، لذا بررسی تغییر بزرگنمایی و هیدرولیک جریان بر روی این سرریزها حائز اهمیت است. در این پژوهش با تغییر در شکل سرریز از خطی به نوک اردکی با بزرگنمایی 2 و 3، تأثیر این تغییرات بر روی خصوصیات هیدرولیکی و هیدرودینامیکی جریان بهوسیله شبیهسازی عددی با استفاده از نرمافزار FLOW3D موردبررسی قرار گرفت. با انجام آنالیز ابعادی، نسبتهای بدون بعد استخراج و رابطه بین متغیرها در آزمایشها مشخص شد. نتایج مقایسه مدل عددی با مدل آزمایشگاهی نشان داد حداکثر خطای حاصله از شبیهسازی عددی برای ضریب آبگذری سرریزها 12% میباشد. ضریب آبگذری در سرریز خطی با بزرگنمایی 1 ابتدا روند افزایشی سپس روند کاهشی داشت. از هد نسبی بزرگتر از 6/0 ضریب آبگذری ثابت شده که برای دادههای آزمایشگاهی برابر 7/0 و برای دادههای شبیهسازی برابر 75/0 بود. در سرریز با بزرگنمایی 2 تا هد نسبی 4/0 روند افزایشی و از هد نسبی بزرگتر از 4/0 روند کاهشی داشت. در سرریز با بزرگنمایی 3 با افزایش هد نسبی ضریب آبگذری همواره کاهش مییابدhttp://www.jewe.ir/article_137558_2da27c6b09d9c04360179e30d1b358f7.pdfانجمن علمی سیستم های سطوح آبگیر باران ایرانمحیط زیست و مهندسی آب2476-36838220220622Efficiency Assessment of Baseflow Separation Methods in Gol-Gol Catchment, Ilamارزیابی کارایی روشهای جداسازی جریان پایه در حوضه آبخیز گلگل، ایلام37939413943410.22034/jewe.2021.297503.1602FAفروزان آذرینونددانشجوی کارشناس ارشد، گروه مهندسی مرتع و آبخیزداری، دانشکده کشاورزی، دانشگاه ایلام، ایلام، ایرانمحسن توکلیدانشیار، گروه مهندسی مرتع و آبخیزداری، دانشکده کشاورزی، دانشگاه ایلام، ایلام، ایران0000-0001-5482-4927حاجی کریمیاستاد، گروه مهندسی مرتع و آبخیزداری، دانشکده کشاورزی، دانشگاه ایلام، ایلام، ایرانJournal Article20210730In this research, the baseflow at the Gol Gol station, as a part of the Ilam dam watershed from 1991 to 2015, was separated from the entire river flow. For this purpose, WETSPRO methods, one-parameter and two-parameter numerical filters for continuous flow with porous and rocky aquifers, and using flow index and WHAT software with different filtration coefficients were used. To compare the methods and to select the most appropriate method, BFI index was used as an observational baseflow. Based on the results obtained, the baseflow occupies a major part of the total flow. The mean of the total flow rate was 1.945 m<sup>3</sup>/s and the mean of the baseflow index was 1.445 m<sup>3</sup>/s, which indicates the permeability of the watershed. RMSE, MAE, and Nash-Sutcliffe criteria were used to evaluate the efficiency of the methods. The results showed that the Lyne and Hollick method based on WHAT software had the best result and then followed by Eckhart for continuous flow with a porous aquifer with a significance level of 0.742, mean 1.250 m<sup>3</sup>/s, with a confidence level of more than 95%. Therefore, the Eckhart method can be considered suitable for continuous flow with a porous aquifer with a filter coefficient of 0.990 due to the proximity of the mean baseflow in it to the mean of the baseflow index.در این پژوهش آبپایه در ایستگاه گلگل، بهعنوان بخشی از حوضه آبخیز سد ایلام از سال 1991 تا 2015 از جریان کل رودخانه تفکیک شد. بدین منظور روشهای WETSPRO، فیلتر عددی یکپارامتری و دوپارامتری برای جریان دائمی با آبخوانهای متخلخل و سنگی و با استفاده از شاخص جریان و نرمافزار WHAT با ضرایب فیلترینگ مختلف، مورداستفاده قرار گرفتند. برای مقایسه روشها و انتخاب مناسبترین روش از شاخص BFI بهعنوان آبپایه مشاهداتی استفاده شد. بر اساس نتایج بهدستآمده، آبپایه بخش عمدهای از کل جریان را به خود اختصاص داده است. بهطوریکه میانگین کل جریان m<sup>3</sup>/s 945/1 و میانگین شاخص جریان پایه m<sup>3</sup>/s 245/1 بدست آمد که نشان از نفوذپذیر بودن آبخیز دارد. برای ارزیابی کارایی روشها از معیارهای RMSE، MAE و Nash-Sutcliffe استفاده شد. نتایج نشان داد که روش Lyne and Hollick بر اساس نرمافزار WHAT بهترین نتیجه و سپس Eckhart برای جریان دائمی با آبخوان متخلخل با سطح معناداری 742/0، میانگین m<sup>3</sup>/s 250/1، با سطح اطمینان بیشتر از 95% بهترین نتیجه را داشتند. بنابراین، میتوان روش Eckhart را برای جریان دائمی با آبخوان متخلخل با ضریب فیلتر 990/0 بهدلیل نزدیک بودن میانگین جریان پایه در آن به میانگین شاخص جریان پایه، مناسب در نظر گرفت.http://www.jewe.ir/article_139434_7fe85c225f42aaeaa1969307bd21a17d.pdfانجمن علمی سیستم های سطوح آبگیر باران ایرانمحیط زیست و مهندسی آب2476-36838220220622Simulation and Evaluation of Furrow Irrigation in Potato Cultivation Using SIRMOD Modelشبیه سازی و ارزیابی آبیاری جویچه ای در کشت سیب زمینی با استفاده از مدلSIRMOD39541013656510.22034/jewe.2021.298488.1606FAکبری لهراسبیدانشجوی کارشناسی ارشد، گروه مهندسی آب، دانشکده مهندسی زراعی، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی ساری، ساری، ایرانمجتبی خوش روشدانشیار، گروه مهندسی آب، دانشکده مهندسی زراعی، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی ساری، ساری، ایران0000-0001-8635-3322علی قدمی فیروزآبادیدانشیار پژوهش، بخش تحقیقات فنی و مهندسی، مرکز تحقیقات و آموزش کشاورزی و منابع طبیعی همدان، سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی، همدان، ایران0000-0002-4391-887XJournal Article20210805Surface irrigation models are tools for evaluating and designing surface irrigation methods. Using it, all stages of complete irrigation can be simulated and designed, and by changing the input factors, which are in fact design factors, a high-efficiency system can be achieved. The purpose of this study is to investigate the parameters of the infiltration equation, the depth of infiltrated water in the field, and the field evaluation parameters including water use efficiency in the field, percentage of runoff losses, uniformity efficiency, and deep infiltration by SIRMOD software. In this study, first, the required data were collected from the farm located in Kaboudar Ahang plain of Tasaran village with field measurements, then the existing models in SIRMOD software were evaluated and simulated which includes hydrodynamic model, zero-inertia, and kinematic wave. The results showed that the data estimated by the model were consistent with the advanced time data observed in the field. The best simulation results for infiltrated volume were predicted with an average error of 5.5%, and runoff volume was predicted with an average error of 0.8%. In general, based on the results of this study, the SIRMOD software has performed a good simulation of the furrow irrigation system.مدلهای آبیاری سطحی وسیلهای جهت ارزیابی و طراحی روشهای آبیاری سطحی هستند. با استفاده از آن میتوان تمام مراحل یک آبیاری کامل را شبیهسازی و طراحی و با تغییر عوامل ورودی که در حقیقت عوامل طراحی هستند به سامانهای با راندمان بالادست یافت. هدف از این پژوهش بررسی پارامترهای معادله نفوذ، عمق آب نفوذ یافته در مزرعه، پارامترهای ارزیابی مزرعه شامل راندمان کاربرد آب در مزرعه، درصد تلفات رواناب، راندمان یکنواختی و نفوذ عمقی بهوسیلۀ نرمافزار SIRMOD است. ابتدا دادههای موردنیاز از محل مزرعهای واقع در دشت کبودرآهنگ روستای طاسران با اندازهگیریهای صحرایی جمعآوری شد. سپس مدلهای موجود در مدل SIRMOD که شامل مدل هیدرودینامیک، اینرسی صفر و موج سینماتیک است مورد ارزیابی و شبیهسازی قرار گرفت. نتایج نشان داد که دادههای برآورد شده توسط مدل با دادههای زمان پیشروی مشاهدهشده در مزرعه مطابقت داشت. بهترین نتایج شبیهسازی حجم نفوذ یافته با متوسط خطای 5/5% و برای حجم رواناب با متوسط خطای 8/0% پیشبینی شد. بهطورکلی بر اساس نتایج این پژوهش، نرمافزار SIRMOD شبیهسازی مناسبی از سیستم آبیاری جویچهای انجام داد.http://www.jewe.ir/article_136565_588d76b23a0fbce9ebf52f00c2a3f3ad.pdfانجمن علمی سیستم های سطوح آبگیر باران ایرانمحیط زیست و مهندسی آب2476-36838220220622Modification of the Coefficients of some Equations for Estimation of Evapotranspiration of the Reference Plantاصلاح ضرایب تعدادی از معادلات برآورد تبخیر-تعرق گیاه مرجع41142613567010.22034/jewe.2021.293310.1593FAفاطمه صفریدانشجوی دکترا، گروه مهندسی علوم و مهندسی آّب، دانشکده کشاورزی و منابع طبیعی، دانشگاه بینالمللی امام خمینی(ره)، قزوین، ایرانعباس کاویانیدانشیار، گروه علوم و مهندسی آّب، دانشکده کشاورزی و منابع طبیعی، دانشگاه بینالمللی امام خمینی(ره)، قزوین، ایراناصغر عزیزیان قطاراستادیار، گروه علوم و مهندسی آّب، دانشکده کشاورزی و منابع طبیعی، دانشگاه بینالمللی امام خمینی(ره)، قزوین، ایرانهادی رمضانیدانشیار، گروه علوم و مهندسی آّب، دانشکده کشاورزی و منابع طبیعی، دانشگاه بینالمللی امام خمینی(ره)، قزوین، ایران0000-0002-4840-0201Journal Article20210702Iran is located in the arid and semi-arid belt of the world, which is characterized by low rainfall, thunderstorms, flood flows, and high evapotranspiration. Therefore, quantitative evaluation of evapotranspiration on a regional scale is necessary for water resources management, crop production, and environmental assessments in irrigated lands. In this study, to estimate ETo in four synoptic stations with arid, semi-arid, humid, and semi-humid climates, meteorological data such as temperature, net radiation, relative humidity, and wind speed were used for 1990-2010. Potational evapotranspiration was calculated using 5 different methods, including Hargreaves-Samani, Blaney-Criddle, Priestly-Tailor, Turc, and Makkink, besides, the standard FAO-56 was used (because there was no Lysimetric regionally data) to evaluate the applied formulas. In order to evaluate these methods, were used the mean absolute error (MAE), root mean squared error (RMSE), mean bias error (MBE), correlation coefficient (r), Nash -Satclif index (N.S). Based on these indices, Blaney-Criddle method, after the FAO-56 method, which was used as the basis, was selected as the superior method for the four climates in Iran.ایران در کمربند خشک و نیمهخشک کره زمین قرار گرفته است که ریزشهای کم جوی، رگبارهای شدید، وقوع جریانهای سیلابی و تبخیر-تعرق زیاد از ویژگیهای آن به شمار میآید. بنابراین، ارزیابی کمی تبخیر-تعرق در سطح منطقهای، بهمنظور مدیریت منابع آب، تولید محصول و ارزیابیهای زیستمحیطی در مناطق تحت آبیاری، ضروری است. در این پژوهش برای تخمین تبخیر-تعرق گیاه مرجع (ET<sub>0</sub>) در چهار ایستگاه سینوپتیک انتخابی با اقلیمهای خشک، نیمهخشک، مرطوب و نیمهمرطوب، از دادههای هواشناسی همچون دما، تابش خالص، رطوبت نسبی و سرعت باد برای سالهای 1388-1368 استفاده شد. تبخیر-تعرق گیاه مرجع با استفاده از روشهای FAO-56، هارگریوز-سامانی، بلانی-کریدل، پریستلی-تیلور، تورک و مککینک محاسبه و ضرایب آنها برای برآورد دقیقتر تبخیر-تعرق اصلاح شد. بهمنظور ارزیابی این روشها از آمارههای میانگین خطای مطلق، میانگین جذر مربعات خطا، میانگین خطای اریب، ضریب همبستگی، شاخص نش-ساتکلیف استفاده شد. بر اساس این شاخصها، روش بلانی-کریدل، پس از روش FAO-56 که بهعنوان مبنا قرار گرفت، بهعنوان روش برتر برای چهار اقلیم مشخص شده در ایران انتخاب شد.http://www.jewe.ir/article_135670_8bcd69bfaee7c49277215efcff800eb3.pdfانجمن علمی سیستم های سطوح آبگیر باران ایرانمحیط زیست و مهندسی آب2476-36838220220622Technical-Economical Evaluation of integrated Surface Runoff Control Methods using StormCAD Model and LID-BMP Approachesارزیابی فنی- اقتصادی روش تلفیقی کنترل روانابهای سطحی به کمک مدل StormCAD و رویکردهای LID-BMP42743915267010.22034/jewe.2021.295790.1597FAجلیل عمادیدانشجوی دکتری، گروه مهندسی عمران، دانشکده فنی و مهندسی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد نجف آباد، نجف آباد، ایرانسید محمد کاظمیاستادیار، گروه مهندسی صنایع، دانشکده فنی و مهندسی، واحد نجف آباد، دانشگاه آزاد اسلامی، نجف آباد، ایران0000-0001-5293-0371مسعود نصریاستادیار، گروه مهندسی عمران، دانشکده فنی و مهندسی، واحد دولت آباد، دانشگاه آزاد اسلامی، دولت آباد، ایرانسید شهاب عاملیاناستادیار، گروه مهندسی صنایع، دانشکده فنی و مهندسی، واحد شاهین شهر، دانشگاه آزاد اسلامی، شاهین شهر، ایرانJournal Article20210718Urbanization and land use changes in urban environments have led to the development of impermeable lands in urban areas. the risk of floods in urban basins compared to non-urban basins has increased and has caused a lot of damage to urban infrastructure, it is necessary to use approaches that, preventing the detrimental effects on the urban environment, provide maximum efficiency in runoff management projects at the source. , in the present study, the combination of structural and non-structural methods of flood management and technical-economic comparison of these methods have been Studied. Bentley StormCAD software has been used as a hydraulic model for structural design and modern LID-BMP approaches have been used as non-structural methods for surface runoff management in Islamic Azad University of Najafabad. Modern approaches have included soakaway, infiltration trench, rain gardens, temporary dry detention basin and vegetated swale. The analysis of results and technical-economic evaluation is based on structural, non-structural scenarios and integrated approach. The results of hydraulic analysis have shown that the average flow rate in the network is 370 lit/s and the minimum flow rate is equal to 10 lit /s, which justifies the possibility of using non-structural methods. Comparison of methods has shown that the use of an integrated approach to a structural approach has reduced costs by 48% and runoff by 90% over a 2 to 10 year return period. During the 50- and 100-year return periods, it also reduced surface runoff at the outlet points of the basin by 74% and 59%, respectively.افزایش شهرنشینی و بهتبع آن تغییرات کاربری اراضی در محیطهای شهری، موجب توسعه اراضی نفوذناپذیر در حوضههای شهری شده است. در نتیجه ریسک سیلاب در حوضههای شهری نسبت به حوضههای غیرشهری افزایش یافته است و موجب وارد شدن خسارات زیادی به زیرساختهای شهری شده است. از همین روی، استفاده از رویکردهایی که ضمن جلوگیری از اثرات مخرب تاثیرگذار بر محیط زیستشهری، حداکثر بهرهوری را در طرحهای مدیریت رواناب در مبدا فراهم کند، ضروری بهنظر میرسد. بنابراین، در پژوهش حاضر، به تلفیق روشهای سازهای و غیرسازهای مدیریت سیلاب و مقایسه فنی- اقتصادی این روشها پرداخته شده است. از نرمافزار Bentley StormCAD بهعنوان مدل هیدرولیکی طراحی روشهای سازهای و از رویکردهای نوین LID-BMP بهعنوان روشهای غیرسازهای مدیریت روانابهای سطحی در محوطه دانشگاه آزاد نجفآباد استفاده شده است. رویکردهای نوین شامل شامل چاه جذبی، ترانشه نفوذ، باغچه ذخیره باران، حوضچه موقت خشک و آبراهه زیستی بودهاند. تحلیل نتایج و ارزیابی فنی- اقتصادی، بر اساس سناریوهای سازهای، غیرسازهای و رویکرد تلفیقی صورت گرفته است. نتایج بررسی هیدرولیکی شبکه نشان داده است که میانگین دبی در کل شبکه، lit/s 370 است و کمترین میزان دبی، معادل lit/s 10 است که امکان استفاده از روشهای غیرسازهای را توجیهپذیر نموده است. همچنین مقایسه روشها نشان داده است که استفاده از رویکرد تلفیقی نسبت به رویکرد صرفاً سازهای موجب کاهش 48٪ هزینهها و 90٪ رواناب در دوره بازگشتهای 2 تا 10 ساله شده است. در دوره بازگشت 50 و 100 ساله نیز تا 74٪ و 59٪ از دبی رواناب سطحی را در نقاط خروجی حوضه کاهش داده است.http://www.jewe.ir/article_152670_6798d2f962d4df2043ee700981eb5aac.pdfانجمن علمی سیستم های سطوح آبگیر باران ایرانمحیط زیست و مهندسی آب2476-36838220220622Combined Effect of Tape Drip Irrigation System Looping and Magnetic Water on Hydraulic Performance of Irrigation System and Water Use Efficiency in Maizeاثر توأم حلقوی کردن سامانه آبیاری قطرهای-نواری و آب مغناطیسی بر عملکرد هیدرولیکی سامانه آبیاری و کارایی مصرف آب ذرت44045214253410.22034/jewe.2021.301186.1618FAجعفر نیکبختدانشیار، گروه مهندسی آب، دانشکده کشاورزی، دانشگاه زنجان، زنجان، ایران0000-0002-1921-4127امیر طالعیدانشآموخته کارشناسی ارشد، گروه مهندسی آب، دانشکده کشاورزی، دانشگاه زنجان، زنجان، ایرانعلی رضا ,واعظیاستاد، گروه مهندسی علوم خاک، دانشکده کشاورزی، دانشگاه زنجان، زنجان، ایرانJournal Article20210823In this research, the effect of forming a loop layout by connecting the lateral ends in a tape irrigation system and magnetic water on yield and water use efficiency of <em>maize</em><em> cv. Maxima</em> was investigated. The research was done as split plots on completely randomized blocks in three replications. Tube wires and an AC to DC converter were used to create a magnetic field. Maize water requirement was calculated using real-time meteorological parameters data of Zanjan synoptic station and FAO-56 method. Results showed loop connection compared with no-loop increased means of the system discharge by 13%, decreased coefficient of variation by 1.98%, and increased emission uniformity and Christiansen’s Uniformity coefficient by 2.2 and 1.5% (respectively). Magnetic water increased the means of the system discharge by 4.2% and decreased the coefficient of variation by 0.98% compared with no-magnetic water. Results of the measured plant traits showed that, compared with the conventional layout of the system, looping of the irrigation system increased means of the fresh plant weight, water use efficiency based on fresh plant weight, plant dry weight, and stem diameter by 27, 27, 32, and 13% respectively. Compared with non-magnetic water irrigation, magnetic water irrigation increased means of the fresh plant weight, water use efficiency based on fresh plant weight, plant dry weight, and leaf area by 9, 9.5, 1.4, and 17% respectively. هدف از پژوهش حاضر بررسی تأثیر اتصال انتهای نوارهای آبیاری قطرهای-نواری و تشکیل حالت حلقوی و آب مغناطیسی بر عملکرد هیدرولیکی سامانه آبیاری و کارایی مصرف آب در ذرت رقم ماگسیما بود. پژوهش بهصورت کرتهای خردشده در قالـب بلوکهـای کامـل تصـادفی در سه تکرار انجام گرفت. برای ایجاد میدان مغناطیسی ثابت از یک عدد سیملولـه و مبدل بـرق متناوب به ثابت و برای تعیین نیاز آبی گیاه ذرت، از دادههای بههنگام پارامترهای هواشناسی ایستگاه سینوپتیک زنجان و روش فائو 56 استفاده شد. نتایج ارزیابی هیدرولیکی سامانه نشان داد، اتصال حلقوی نسبت به غیرحلقوی موجب 13% افزایش میانگین دبی سامانه خروجیها، 98/1% کاهش ضریب تغییرات و افزایش مقادیر متوسط یکنواختی پخش آب و ضریب کریستیانسن بهمیزان 2/2و 5/1% شد. کاربرد آب مغناطیسی باعث 2/4% افزایش میانگین دبی روزنههای نوارها و 98/0% کاهش ضریب تغییرات سامانه شد. نتایج ارزیابی صفات گیاهی نشان داد میانگین وزنتر، کارایی مصرف آب در وزنتر، وزن خشک و قطر ساقه ذرت در اتصال حلقوی لاترالها به ترتیب 27، 27، 32 و 13% افزایش داشت. آبیاری ذرت با آب مغناطیسی باعث افزایش میانگین وزنتر، کارایی مصرف آب در وزنتر، وزن خشک و سطح برگ گیاه بهترتیب 9، 5/9، 4/1 و 17% شد.http://www.jewe.ir/article_142534_fcf42c69de1c7e81e53c7c65e9502a64.pdfانجمن علمی سیستم های سطوح آبگیر باران ایرانمحیط زیست و مهندسی آب2476-36838220220622Zoning and Analyzing of Two and Fifty-Year Floods of Selected Rivers Using HEC-RAS Modelپهنهبندی و تحلیل سیلابهای دو و پنجاه ساله در رودخانههای منتخب با استفاده از مدل HEC-RAS45346713329410.22034/jewe.2021.281577.1552FAمحمد حسین تقوی پارسادکترا، گروه عمران، دانشگاه جامع امام حسین (ع)، تهران، ایرانomidrezataheriامیدرضا طاهریدانشجوی دکتری، گروه مهندسی عمران و محیط زیست، دانشگاه صنعتی امیرکبیر، تهران، ایرانomidrezataheriJournal Article20210416In Sistan and Baluchestan Province, the rivers are prone to flooding, but few studies have assessed the floods in these rivers. Given the substantial importance of the border rivers in this province, flood hydraulics for four border rivers, namely Mashkil, Surin, Gezo, and Biraban, were studied in this research. To this end, hydraulic modeling of floods and preparation of flood zone maps with 2- and 50-yr return periods were performed using the HEC-RAS model, ArcGIS software, and HEC GeoRAS extension. According to the calculation and comparison of various hydraulic parameters, in 2-year return period discharge or dominant discharge, the Mashkil river had the highest depth and extent of floods, and the Gozo river had the highest average flood velocity among the studied rivers. In the 50-year return period discharge, Mashkil and Gozo rivers had a greater potential for flooding. Finally, comparing the ratio of changes in different hydraulic parameters with the change of flood return period from 2 to 50 years indicated that the increase of discharge (5.8-28.3 times) in the studied rivers had greater effects on the flood volume (3.3-7.8 times) and its extent (2.3-4.5 times).علیرغم اینکه رودخانههای استان سیستان و بلوچستان از رودخانههای سیلخیز کشور محسوب میشوند، تاکنون مطالعات کمی در زمینه مطالعه سیلاب آنها انجام شده است. با توجه به اهمیت ویژه رودخانههای مرزی این استان، در این پژوهش چهار رودخانه مرزی ماشکیل، سورین، گزو و بیرآبان به لحاظ هیدرولیک سیلاب بررسی شدند. بدینمنظور با استفاده از مدل HEC-RAS، نرمافزار ArcGIS و افزونه HEC-GeoRAS به مدلسازی هیدرولیکی سیلاب و تعیین نقشههای پهنهبندی سیل با دورههای بازگشت 2 و yr 50 در این رودخانهها پرداخته شد. با محاسبه پارامترهای هیدرولیکی مختلف مشخص شد که در شرایط دبی با دوره بازگشت yr 2 یا دبی غالب، رودخانه ماشکیل دارای بیشترین مقدار عمق و گستردگی سیلاب در بین رودخانههای موردمطالعه است. همچنین رودخانه گزو دارای بیشترین مقدار سرعت متوسط سیلاب بود. در شرایط دبی با دوره بازگشت yr50 نیز رودخانههای ماشکیل و گزو قابلیت سیلخیزی بیشتری را داشتند. در نهایت نسبت تغییرات پارامترهای هیدرولیکی مختلف با تغییر دوره بازگشت سیلاب از 2 به yr 50 بررسی شد. نتایج نشان داد که افزایش دبی بین 8/5 تا 3/28 برابر در رودخانههای موردمطالعه تأثیر بیشتری را روی حجم سیلاب با نسبت 3/3 تا 8/7 برابر و مقدار گستردگی سیلاب با نسبت 3/2 تا 5/4 برابر داشت.http://www.jewe.ir/article_133294_21534daa171d283697fe26bf0a07ffb8.pdfانجمن علمی سیستم های سطوح آبگیر باران ایرانمحیط زیست و مهندسی آب2476-36838220220622Performance Analysis of Hydrological and Data Based models in Estimation of Suspended Sediment Rateتحلیل عملکرد روشهای هیدرولوژیکی و داده-مبنا در برآورد میزان رسوب معلق46848013949310.22034/jewe.2021.305599.1632FAسحر جاویداندانشجوی ارشد گروه علوم و مهندسی آب، دانشکده کشاورزی، دانشگاه تبریز، تبریز، ایران0000-0001-6739-8242محمدتقی ستاریدانشیار، گروه علوم و مهندسی آب، دانشکده کشاورزی، دانشگاه تبریز، تبریز، ایران0000-0002-5139-2118پریا کریم زادهدانشجوی کارشناسی ارشد، گروه علوم و مهندسی آب، دانشکده کشاورزی، دانشگاه تبریز، تبریز، ایران0000-0001-5613-6802احمد مهرابیدکترای مهندسی آب، کارشناس دفتر مطالعات منابع آب، شرکت آب منطقهای استان قزوین، قزوین، ایران0000-0002-3176-6573Journal Article20210919Data driven models are proposed as an alternative to hydrological methods in sediment estimation calculations. The aim of this study was to compare the performance and accuracy of hydrological and data-based methods in estimating the amount of suspended sediment. For this purpose, discharge and sediment data were collected in the period of 20 yr (2001-2011) and then the amount of suspended sediment of Bagh Kalayeh hydrometric station on Alamut River in Qazvin province was estimated. In this study hydrological methods including Smearing, FAO and Sediment Rating Curves versus data driven methods including Gene Expression Programming, Instance-Based Learning with parameter K and Linear Regression methods were used. The model performances were compared using two statistical methods of RRMSE and NS. The results showed that two techniques such as IBK model with evaluation criteria of (R = 0.94, RRMSE = 0.29 and NS = 0.24) and the GEP model with (R = 0.85, RRMSE = 0.59 and NS = 0.65) estimated suspended sediment in more accurate way than other studies methods. Thus, the superiority of data-driven methods in estimating the amount of suspended sediment in the study area was proved. Therefore, the use of data-based techniques as a competitor and alternative to hydrological methods to estimate the amount of suspended sediment in areas similar to the study area is recommended.مدلهای داده مبنا بهعنوان یک جایگزین برای روشهای هیدرولوژیکی در محاسبات مربوط به تخمین رسوب مطرح هستند. هدف پژوهش حاضر مقایسه عملکرد و دقت روشهای هیدرولوژیکی و داده- مبنا در برآورد میزان رسوب معلق بود. بدین منظور دادههای دبی و رسوب در بازه زمانی yr 20 (1399-1380) جمعآوری و سپس میزان رسوب معلق ایستگاه هیدرومتری باغ کلایه بر روی رودخانه الموت در استان قزوین برآورد شد. در این پژوهش از روشهای هیدرولوژیکی شامل منحنی سنجه رسوب، فائو و روش اصلاحگر و روشهای داده-مبنای برنامهریزی بیان ژن، یادگیری بر پایه نمونه K و رگرسیون خطی استفاده شد. عملکرد روشهای مذکور با معیارهای R، RRMSE و NS مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج نشان داد که به ترتیب روش یادگیری بر پایه نمونه K با معیارهای ارزیابی 94/0 R=، 29/0= RRMSE و 24/0= NS و روش برنامهریزی بیان ژن با 85/0 R=، 59/0= RRMSE و 65/0= NS رسوب معلق را با دقت بیشتری نسبت به سایر روشهای موردمطالعه برآورد کرده است. بدین ترتیب برتری روشهای داده-مبنا در برآورد میزان رسوب معلق در منطقه موردمطالعه به اثبات رسید. ازاینروی استفاده از روشهای داده-مبنا بهعنوان رقیب و جایگزین روشهای هیدرولوژیکی برای تخمین میزان رسوب معلق در مناطقی شبیه با منطقه موردمطالعه توصیه میشود.http://www.jewe.ir/article_139493_f77906dd45121e0504abaf94d45c19da.pdfانجمن علمی سیستم های سطوح آبگیر باران ایرانمحیط زیست و مهندسی آب2476-36838220220622Performance Assessment of Bio-Cathode Microbial Desalination Cell for Simultaneous Desalination and Wastewater Treatmentبررسی کارایی پیل نمک زدای میکروبی بیوکاتدی به طور همزمان در فرآیند نمک زدایی و تصفیه فاضلاب48149513938610.22034/jewe.2021.273836.1540FAاوین حبیبیدانشجوی دکتری، گروه علوم محیط زیست، دانشکده منابع طبیعی و محیط زیست، واحد علوم و تحقیقات، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایرانمجید عباسپوراستاد، گروه حرارت و سیالات، دانشکده مکانیک، دانشگاه صنعتی شریف، تهران، ایران0000 0003 2867 857Xامیرحسین جاویداستاد، گروه مهندسی محیط زیست، دانشکده منابع طبیعی و محیط زیست، واحدعلوم و تحقیقات، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایرانامیر حسام حسنیاستاد، گروه مهندسی محیط زیست، دانشکده منابع طبیعی و محیط زیست، واحدعلوم و تحقیقات، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران0000-0003-3297-0629Journal Article20210407Under fresh water shortage conditions, polluted water treatment and brackish water desalination could be a correct defense mechanism in this situation. In the present study, Microbial Desalination Cell (MDC) performance was tested on a laboratory scale to investigate the desalination process and wastewater treatment. The experiments were designed in a three-chamber reactor using activated sludge as bio-catholyte and synthetic wastewater in four different hydraulic retention times and 35 g/l NaCl concentration in two functional mods (batch & continuous). According to the results, maximal salt removal and EC reduction rate of about were obtained in continuously fed mode, respectively. The anolyte pH in both batch and continuous modes dropped from 7 to 6.47 and 6.48 respectively. The chemical oxygen demand (COD) removal values in the continuous mode were 61 and 65% in the anolyte and catholyte respectively, higher than those of fed-batch MDC. Moreover, the result of examining indicated the statistical relationship between system efficiency (salt removal, COD removal, and EC reduction rate) and hydraulic retention time and also between system efficiency and hydraulic flow. On the other hand there is a significant level (Sig< 0.05) which represents direct relationship between the above parameters.در شرایط کمبود منابع آب شیرین، تصفیه آبهای آلوده و نمکزدایی آبهای شور و لبشور میتواند بهعنوان یک مکانیسم دفاعی درست، بهکار گرفته شود. پژوهش حاضر با هدف بررسی کارایی پیل نمکزدای میکروبی در مقیاس آزمایشگاهی بهطور همزمان جهت بررسی فرایند نمکزدایی و تصفیه فاضلاب انجام گرفت. بدینصورت که یک راکتور سه محفظهای با استفاده از بیوکاتد لجن فعال و فاضلاب سنتتیک به دو روش منقطع و پیوسته در 4 زمانماند مختلف با غلظت g/l ۳۵ نمک بررسی و مطالعه گردید. بر اساس نتایج بهدستآمده، حداکثر آهنگ نمکزدایی و آهنگ کاهش EC بهترتیب 3/52 و 1/51٪ در حالت پیوسته بهدست آمد. pH آنولیت در هر دو حالت منقطع و پیوسته بهترتیب از 7 به 47/6 و 48/6 کاهش یافت. درصد حذف COD در حالت پیوسته در آنولیت و کاتولیت بهترتیب 61 و 65% بیشتر از حذف در حالت منقطع بود. همچنین نتایج حاصل از بررسی روابط آماری بین راندمان سیستم (آهنگ حذف COD، آهنگ نمکزدایی و آهنگ کاهش EC ) و زمانماند هیدرولیک و سطح معناداری 05/0Sig<، رابطه مستقیم معناداری بین پارامترهای فوق نشان داد. بررسی روابط آماری بین راندمان سیستم و جریان هیدرولیک پیوسته و سطح معناداری 05/0Sig< نیز نشان داد بین پارامترهای فوق رابطه مستقیم معناداری وجود دارد.http://www.jewe.ir/article_139386_85bb3d251e882792fab4fefbf043f768.pdfانجمن علمی سیستم های سطوح آبگیر باران ایرانمحیط زیست و مهندسی آب2476-36838220220622Evaluation of Greywater Treatment System by Aerobic Method in Planning Urban Ecology and Green Space Developmentارزیابی سیستم تصفیه آب خاکستری با روش هوازی در برنامه ریزی زیست بوم شهری و توسعه فضای سبز49650613551010.22034/jewe.2021.291814.1586FAاحمدرضا زارع قنات تویدانش آموخته کارشناسی ارشد، گروه مهندسی آب، واحد شیراز، دانشگاه آزاد اسلامی، شیراز، ایرانفردین بوستانیاستادیار، گروه مهندسی آب، واحد شیراز، دانشگاه آزاد اسلامی، شیراز، ایرانسیدامیر شمس نیااستادیار، گروه مهندسی آب، واحد شیراز، دانشگاه آزاد اسلامی، شیراز، ایرانJournal Article20210623In this paper, a greywater treatment system in a Shiraz residential building using the aerobic method was evaluated. 10 intake and exhaust samples were acquired under normal lab conditions. Sampling was done in an approximately four-month period in 5-day intervals. The results revealed that output values for pH, Turbidity, COD, BOD<sub>5</sub>, Nitrate, Total Coliform, and Fecal Coliform were 6.88, 26.5, 111.6, 29.7, 5.65, 184.9 and 670.2 respectively. All the amounts are within the legal limits of Ministry of Health and Medical Education’s Article 5 of Code of Water Pollution. This technology is able to purify turbidity up to 99.11%, COD up to 93.92 percent, BOD<sub>5 </sub>up to 96.23% and nitrate up to 99.96%. Therefore, scientific and principled treatment of greywater can reduce more than 90% of pollutants in wastewater and set the level of pollution to the standard of use in agriculture and irrigation. The use of this valuable water source can be useful in the development of urban green space and the promotion of the urban ecosystem.در این پژوهش تحلیل و ارزیابی سیستم تصفیه آب خاکستری با روش هوازی در یک مجتمع مسکونی در شهر شیراز موردبررسی قرار گرفت. تعداد ده نمونه ورودی و خروجی از سیستم تصفیه تحت شرایط و استانداردهای آزمایشگاه، نمونهبرداری شد. نمونهبرداری در حدود mon 4 بهصورت d 5 انجام گرفت. نتایج نشان داد میانگین مقادیر خروجی pH، کدورت، COD، BOD<sub>5</sub>، نیترات، کلیفرم کل و کلیفرم گرماپای بهترتیب برابر با 88/6،NTU 50/26، mg/l 60/111، mg/l 70/29، mg/l 65/5، MPN/100 ml 185 و MPN/100 ml 670 بود. تمامی این مقادیر در محدوده مجاز استاندارد خروجی فاضلاب ماده 5 آییننامه جلوگیری از آلودگی آب وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی قرار دارد. همچنین این فنّاوری قادر بود آلاینده کدورت را 11/99%، COD را بهمیزان 92/93%، BOD<sub>5</sub> را 23/96% و نیترات را 96/99% تصفیه نماید. لذا تصفیه علمی و اصولی آب خاکستری میتواند بیش از 90% آلایندههای موجود در پساب را کاهش دهد و میزان آلایندگی را در حد استاندارد استفاده در کشاورزی و آبیاری قرار دهد. استفاده از این منبع آب ارزشمند میتواند در توسعه سرانه فضای سبز شهری و ارتقای زیستبوم شهری مفید باشد.http://www.jewe.ir/article_135510_51c71bfb1b9b700b838eb89d05fa8649.pdfانجمن علمی سیستم های سطوح آبگیر باران ایرانمحیط زیست و مهندسی آب2476-36838220220622Determining Cultivation Pattern of Isfahan Agricultural Crops using Water Footprint and Virtual Waterتعیین الگوی کشت محصولات کشاورزی شهرستان اصفهان با استفاده از ردپای آب و آب مجازی50751813614210.22034/jewe.2021.297869.1604FAحلیمه پیریاستادیار، گروه مهندسی آب، دانشکده آب و خاک، دانشگاه زابل، زابل، ایران0000-0001-9517-3569مجتبی مبارکیدانشآموخته کارشناسی ارشد، گروه مهندسی آب، دانشکده آب و خاک، دانشگاه زابل، زابل، ایران0000-0003-4791-7687Journal Article20210801This study was conducted with the aim of calculating the water footprint of the major agricultural products of Isfahan<strong> </strong>city, Iran and determining the optimal cultivation pattern from the perspective of water footprint and virtual water. To conduct the research, the water requirement of major agricultural products in Isfahan was calculated using CropWat 8 software. Then, the average volume of water consumption, virtual water, water footprint, and water use efficiency of these products for the statistical period 2011-2017 was calculated. The results showed that oilseeds and legumes had the highest water footprint. Forage plants, summer crops, and vegetables had the highest water use efficiency and the lowest water footprint, respectively. Accordingly, the cultivation of oilseeds in Isfahan is not recommended. In the group of wheat grains, in the group of plants, fodder, corn, forage, in the group of vegetables, onions, and in the group of summer vegetables, watermelon with 1815.52, 1720.5, 127949 and 2621,63 m<sup>3</sup>/ha respectively is recommended for cultivation in Isfahan region due to having less water footprint. Due to recent droughts and water shortages, available water resources should be used in the best way, and crops with lower water requirements and higher yields should be planned.این پژوهش با هدف محاسبه ردپای آب محصولات عمده کشاورزی شهرستان اصفهان و تعیین الگوی کشت بهینه از منظر ردپای آب و آب مجازی انجام شد. برای انجام تحقیق، نیاز آبی محصولات عمده کشاورزی شهرستان اصفهان با استفاده از نرمافزار CropWat 8 محاسبه شد. سپس میانگین حجم آب مصرفی، آب مجازی، ردپای آب و بهرهوری مصرف آب این محصولات برای دوره آماری 1396-1390 محاسبه شد. نتایج نشان داد دانههای روغنی و حبوبات بیشترین ردپای آب را داشتند. گیاهان علوفهای، صیفیجات و سبزیجات بهترتیب بیشترین بهرهوری مصرف آب و کمترین ردپای آب را داشتند.. در گروه غلات گندم، در گروه گیاهان علوفهای ذرتعلوفهای، در گروه سبزیجات پیاز و در گروه صیفیجات هندوانه بهترتیب با 52/1815، 5/1720، 49/1279 و m<sup>3</sup>/ha 63/2621 بهدلیل داشتن رد پای آب کمتر برای کشت در منطقه اصفهان توصیه میشود. با توجه به خشکسالیهای اخیر و کمبود آب باید از منابع آب موجود به بهترین نحو استفاده نمود و کشت محصولات با نیاز آبی کمتر و عملکرد بالاتر مورد برنامهریزی قرار گیرد.http://www.jewe.ir/article_136142_b6fed84bde89a289fea7bd9d991b2dd7.pdfانجمن علمی سیستم های سطوح آبگیر باران ایرانمحیط زیست و مهندسی آب2476-36838220220622Quality Evaluation of Groundwater Pollution Based on Geological Formationارزیابی کیفیت آلودگی آبهای زیرزمینی مبتنی بر سازندهای زمینشناسی منطقه51952914319910.22034/jewe.2022.307605.1637FAمحمد ابراهیم فاضل ولی پوراستادیارگروه زمین شناسی و مهندسی نفت، واحد مشهد، دانشگاه آزاداسلامی، مشهد، ایران0000-0003-1968-0678Journal Article20211002This study evaluated the quality of groundwater resources in the Abdullah Gio area, southwest of Quchan, Khorasan Razavi province, Iran in 2020. According to the type of geological formations, discharge, and location of water resources in the region, 10 groundwater sources were analyzed for qualitative analysis and evaluation. Physical parameters such as pH, electrical conductivity (EC), and total dissolved solids (TDS) were measured at the sampling site with a multimeter. Hydrogeochemical analysis of data in the laboratory was performed by induction plasma method and statistical analysis and modeling were performed in SPSS, Chemistry, and AqQA software. Findings showed that most of the sources are suitable in terms of drinking quality, and GQI quality index was acceptable in these sources. In terms of exploitation in the agricultural sector, the alkalinity of all water resources was based on the Wilcox classification in S2 and S4 classes and in terms of salinity in C2 and C3 classes and showed that most of the resources are not suitable in terms of agriculture. In all resources, the amount of bicarbonate was higher and the amount of nitrate was lower than the world standard. Finally, the study of geological formations showed their effect on water quality, and nitrate concentration was detected due to human activities.این پژوهش به ارزیابی کیفی منابع آب زیرزمینی محدوده عبداله گیو، جنوب غرب قوچان، استان خراسان رضوی در سال 1399 پرداخت. با توجه به نوع سازندهای زمینشناسی، آبدهی و موقعیت منابع آبی منطقه، 10 منبع آب زیرزمینی جهت آنالیز و ارزیابی کیفی موردتحلیل قرار گرفت. پارامترهای فیزیکی از قبیل pH، هدایت الکتریکی (EC) و مواد جامد محلول (TDS) در محل نمونهبرداری توسط مولتیمتر اندازهگیری شد. آنالیز هیدروژئوشیمیایی دادهها در آزمایشگاه به روش پلاسمای القایی صورت گرفت. تحلیلهای آماری و مدلسازی در محیط نرمافزارهای Spss، Chemistry و AqQA انجام شد. یافتهها نشان داد اکثر منابع از لحاظ کیفیت شرب مناسب هستند و شاخص کیفی GQI نیز در این منابع در وضعیت قابلقبول بود. از لحاظ بهرهبرداری در بخش کشاورزی، قلیائیت تمام منابع آب براساس طبقهبندی ویلکوکس در کلاس S2 و S4 و از لحاظ شوری در کلاس C2 و C3 بود و نشان داد که اکثر منابع از لحاظ کشاورزی مناسب نیستند. در تمام منابع مقدار بیکربنات بیشتر و مقدار نیترات کمتر از استاندارد جهانی بود. درنهایت بررسی سازندهای زمینشناسی حاکی از تأثیر آنها بر کیفیت آب بوده و غلظت نیترات به علت فعالیتهای انسانی تشخیص داده شد.http://www.jewe.ir/article_143199_4b7cee0cc3cac27b9fce6dfaa7aaa70d.pdfانجمن علمی سیستم های سطوح آبگیر باران ایرانمحیط زیست و مهندسی آب2476-36838220220622Efficiency Comparison of Bayesian and MLP Neural Networks in Predicting Runoff to the Taleghan Damمقایسه کارایی شبکههای بیزین و عصبی MLP در پیشبینی رواناب ورودی به سد طالقان53053713839310.22034/jewe.2021.293381.1594FAزهرا نفریهدانشجوی کارشناسی ارشد، گروه علوم و مهندسی آب، دانشکده علوم کشاورزی و صنایع غذایی، واحد علوم و تحقیقات، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایرانمهدی سرائی تبریزیاستادیار گروه علوم و مهندسی آب، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد علوم و تحقیقات، تهران، ایران0000-0002-4903-9307حسین بابازادهاستاد، گروه علوم و مهندسی آب، دانشکده علوم کشاورزی و صنایع غذایی، واحد علوم و تحقیقات، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایرانحمید کاردان مقدماستادیار، مؤسسه تحقیقات وزارت نیرو، تهران، ایرانJournal Article20210703The importance of regulating the supply and demand regime shows the need for planning in the exploitation of surface water resources. The aim of this study was to compare the performance of two models of Bayesian network (BN) with a probabilistic approach and MLP neural network for flow prediction and selection of the best structural model. Monthly meteorological data including rainfall, monthly average temperature, evaporation, and the volume of water transferred from five hydrometric stations were introduced as input data to the models, and runoff to the dam was considered as predictable. Input data with different layouts were introduced to BN and MLP models. The results were obtained by comparing 17 selected models according to the index criteria: Nash-Sutcliffe coefficient (NS), mean square error (MSE), mean square error root (RMSE), and MEAN absolute prediction error (MAPE). The best model in BN model with 43.3% similarity and index criteria was estimated to be -3.98, 300, 17.3, and 0.06, respectively. The MLP model with 80% similarity and index criteria were introduced as -10.3, -8266, 23.9, and 122.3 in the best model, respectively. As a result, both models performed well in runoff estimation, but the BN model had much better accuracy in forecasting. Finally, a structural pattern with acceptable results in both MLP and BN models was identified.اهمیت تنظیم رژیم عرضه و تقاضا لزوم برنامهریزی در بهرهبرداری از منابع آب سطحی را نشان میدهد. هدف پژوهش حاضر، مقایسه عملکرد دو مدل شبکه بیزین (BN) با رویکرد احتمالاتی و شبکه عصبی MLP برای پیشبینی جریان و انتخاب بهترین الگوی ساختاری بود. دادههای ماهانه هواشناسی شامل، بارش، میانگین ماهانه دما، تبخیر و حجم آب انتقالی از پنج ایستگاه هیدرومتری بهعنوان داده ورودی به مدلها معرفی و رواناب ورودی به سد بهعنوان پیشبینی شونده لحاظ شد. دادههای ورودی با چیدمانهای مختلف به مدلهایBN و MLP معرفی شدند. نتایج حاصل از مقایسه 17 الگوی منتخب با توجه به معیارهای شاخص، ضریب نش-ساتکلیف (NS)، خطای میانگین مربعات (MSE)، جذر خطای میانگین مربعات (RMSE) و متوسط خطای پیشبینی مطلق (MAPE) صورت گرفت. بهترین الگو در مدل BN با 3/43% تشابه و معیارهای شاخص بهترتیب، 98/3-، 300، 3/17 و 06/0 برآورد شد. مدل MLP با 80% تشابه و معیارهای شاخص بهترتیب 3/10-، 8266، 9/23 و 3/122 بهعنوان برترین الگو معرفی شد. درنتیجه هر دو مدل عملکرد خوبی در برآورد رواناب داشتهاند لیکن مدل BN دقت بهمراتب بهتری در پیشبینی دارد. در نهایت الگوی ساختاری با نتایج قابل قبول در هر دو مدل MLP و BN مشخص شد.http://www.jewe.ir/article_138393_38e5d63e0c3dc6a9dd736451aa02e605.pdfانجمن علمی سیستم های سطوح آبگیر باران ایرانمحیط زیست و مهندسی آب2476-36838220220622Health and Environmental Effects of Heavy Metals (Cd, Pb, As)اثرات بهداشتی و محیط زیستی فلزات سنگین(کادمیوم، سرب و آرسنیک)53855015292910.22034/jewe.2020.253534.1445FAسیدمحمود مهدی نیادانشیار، گروه مهندسی بهداشت محیط، دانشکده بهداشت، دانشگاه علوم پزشکی بابل، بابل، ایرانحمیدرضا ناصحی نیاگروه مهندسی بهداشت محیط، دانشکده بهداشت، دانشگاه علوم پزشکی سمنان، سمنان، ایرانJournal Article20201019There is an increasing concern over environmental pollution because, over the course of the recent decades. Among the heavy metals lead, chrome and arsenic are more toxic to humans. Because of heavy metals’ toxicity to the environment and humans, they are considered important environmental pollutants. These pollutants due to their non-biodegradable, high toxicity are regarded as custodians of the health of the society. Heavy metals are systemic poisons and by a specific effect on the nerves, carcinogenesis can cause death. These poison by disrupting in the nervous system and interfere with neurotransmitters; the immune system can cause horrible effects on human health. The aim of this study was to determine the health and environmental effects of heavy metals with an emphasis on cadmium, lead, and arsenic. To do this review study, previous research conducted by the authors and a review of texts from other authoritative scientific sources have been used. Due to the destructive and harmful effects of toxic elements of heavy metals on humans and other living organisms, their removal from wastewater is inevitable. For this reason, in order to implement the regulations, it is necessary that before discharging sewage into the environment, their heavy metals treated to the standard limit.در دهههای اخیر در اثر فعالیتهای بشر نگرانیهای رو به رشدی در خصوص آلودگیهای محیطزیستی ایجاد شده است. فلزات سنگین ازجمله سرب، کادمیوم و آرسنیک بخشی از آلایندهها بوده که از اهمیت بیشتری برخوردارند. فلزات سنگین به خاطر سمیت برای انسان و محیطزیست جزو مهمترین آلایندهها بهشمار میروند. این آلایندهها بهدلیل غیرقابلتجزیهبودن و سمیت زیاد، بهشدت موردتوجه قرارگرفتهاند. فلزات سنگین جزو سموم نظاممند بوده و با اثر اختصاصی بر روی اعصاب و سرطانزایی میتوانند سبب مرگ شوند. این سموم با ایجاد اختلال در سیستم عصبی بدن و تحت تأثیر قرار دادن انتقالدهندههای عصبی و اثر روی سیستم ایمنی، اثرات ناگواری را در انسان ایجاد میکنند هدف از این پژوهش تعیین اثرات بهداشتی و محیطزیستی فلزات سنگین با تأکید بر کادمیوم، سرب و آرسنیک بود. جهت انجام این پژوهش مروری از پژوهشهای قبلی انجام گرفته توسط نویسندگان و بررسی متون از منابع معتبر علمی استفاده شد<strong>.</strong> با توجه به اثرات مخرب فلزات سنگین بر روی انسان و سایر موجودات زنده، حذف آنها از پسابها امری اجتنابناپذیر میباشد. بههمین دلیل در راستای اجرای مقررات، ضروری است که قبل از تخلیه فاضلابها در محیطزیست، فلزات سنگین آنها تا حد استاندارد تصفیه شوند.http://www.jewe.ir/article_152929_32b3c772101a2662be05bf17b94d74c1.pdf