انجمن علمی سیستم های سطوح آبگیر باران ایرانمحیط زیست و مهندسی آب2476-36835320191023Assessing Heavy Metal Coagulation in Autopurification at the Estuary of Shafarood Riverبررسی لخته سازی فلزات سنگین در خودپالایی مصب رودخانه شفارود1741859401410.22034/jewe.2019.191062.1323FAعبدالرضا کرباسیدانشیار، گروه مهندسی محیط زیست، دانشکده محیطزیست، پردیس دانشکده های فنی، دانشگاه تهران، تهران، ایرانشیما شمخالی چناردانش آموخته کارشناسی ارشد، گروه مهندسی محیطزیست دانشکده محیطزیست پردیس دانشکده های فنی، دانشگاه تهران، تهران، ایرانسپهر پارسادانشجوی کارشناسی ارشد رشته مهندسی محیط زیست دانشکده محیط زیست پردیس دانشکدههای فنی دانشگاه تهران، تهران، ایرانJournal Article20190621Due to its particular physical and chemical conditions, river estuary can affect the structure and concentration of heavy metals present in river water at the time of mixing freshwater and seawater. The mixing of saline and fresh water plays an essential role in autopurification and sedimentation of heavy metals. In the present study, the autopurification of Cd, Co, Ni, Cr and Pb elements was assessed during mixing of Caspian Sea and Shafarood River freshwater in its estuary under laboratory conditions and through controlled potential reduction, pH, DO, and salinity. The rate of heavy metal flocculation at the estuary was Cd (62.2%)مصب یک رودخانه بهدلیل شرایط خاص فیزیکی و شیمیایی، میتواند در زمان مخلوط شدن آب شیرین رودخانه و آبشور دریا، ساختار و غلظت فلزات سنگین موجود در آب رودخانه را تحت تأثیر قرار دهد. اختلاط آبشور و شیرین، در خودپالایی و ترسیب فلزات سنگین نقش اساسی دارد. در پژوهش حاضر، خود پالایی عناصر سنگین Cd, Co, Ni, Cr و Pb در زمان مخلوط شدن آب شیرین رودخانه شفارود و آبشور دریای خزر در مصب آن رودخانه، در شرایط آزمایشگاهی و با کنترل پتانسیل کاهش، pH، DO و شوری، موردمطالعه و بررسی قرارگرفت. میزان لختهسازی فلزات در مصب رودخانه بدین شرح بود: کبالت (6/92%) > نیکل (4/73%) > کروم = سرب (6/66%) > کادمیم (2/62%). همچنین الکترولختهسازی با استفاده از دو الکترود قائم با آرایش تکقطبی تحت ولتاژ 6 و V 12 بررسی شد. بر اساس نتایج حاصله، الگوی الکترولختهسازی فلزات تحت جریان V 6 بهصورت کروم (2/22%) < کبالت (7/27%) < کادمیم (62%) < سرب (4/94%) < نیکل (5/95%) و تحت جریان V 12 بهصورت کروم (0%) < کبالت (6/35%) < کادمیم (4/64%) < نیکل (8/92%) < سرب (4/94%) است. همچنین pH و Eh از عوامل کنترلکننده لختهسازی Ni و Pb بودند و DO از پارامترهای مؤثر بر حذف Cd طی اختلاط مصبی بود. این در حالی است که شوری و EC اثر معکوس بر این فرآیند داشتند طوریکه با افزایش شوری و EC، لختهسازی تمامی عناصر موردمطالعه کاهش یافت.http://www.jewe.ir/article_94014_473ae5b2d68017ebc1b2fefa89047789.pdfانجمن علمی سیستم های سطوح آبگیر باران ایرانمحیط زیست و مهندسی آب2476-36835320191023Explaining Sustainable Water Resources Management System with Emphasis on the Hidden Values of Historic Hydraulic Structures (Case Study of Yazd Desert City)تبیین سیستم مدیریت پایدار منابع آب با تأکید بر ارزشهای نهفته در سازههای آبی تاریخی (نمونه موردی: شهر کویری یزد)1861999572510.22034/jewe.2019.191641.1325FAمهدی یزدیاناستادیار، گروه عمران، دانشکده علوم و مهندسی، دانشگاه علم و هنر، یزد، ایران،مهجبین رداییمدرس، گروه عمران، دانشکده علوم و مهندسی، دانشگاه علم و هنر، یزد، ایرانJournal Article20190625Water supply is considered as water democracy. Sustainable water resources management has been manifested in response to growing pressures from population growth, socio-economic development, climate change, and ecological degradation. Despite the long history of water structure engineering in Iran, there is always a lack of sustainable water resources management framework, and recreation of hidden values of historic hydraulic structures. The purpose of this study was to compare the characteristics of the historic hydraulic structures of desert cities with water resources’sustainable management criteria and the importance of restoration, protection and recreation of this historical heritage. This is an inferential-comparative study. Information gathering tools were library studies, review of written literature, and documents. Study of the structure, performance and management system of the historical hydraulic structures of Yazd Desert City indicated that despite the weaknesses of traditional systems, these structures have been in great harmony with the sustainable management framework for water resources. Therefore, modeling and recreating the values and systems governing the structure and functioning of these structures as the most fundamental factors in explaining the thought and practice of social and ecological life can provide the basis for sustainability in all its dimensions.تأمین آب بهعنوان بخشی از دموکراسی آب تلقی میشود. مدیریت پایدار منابع آب در پاسخ به فشارهای روزافزون ناشی از رشد جمعیت، توسعه اجتماعی- اقتصادی، تغییرات شرایط اقلیمی و تخریبهای بومشناسی، تجلییافته است. بهرغم سابقه طولانی مهندسی سازههای آبی در ایران، همواره کمبود چارچوب مدیریت پایدار منابع آب و بازآفرینی ارزشهای نهفته در سازههای آبی تاریخی بهچشم میخورد. هدف پژوهش حاضر مقایسه ویژگی سازههای آبی تاریخی شهرهای کویری با معیارهای مدیریت پایدار منابع آب و تأکید بر اهمیت مرمت، حفاظت و بازآفرینی این میراث تاریخی بود. این مطالعه یک بررسی استنتاجی- تطبیقی است. ابزار جمعآوری اطلاعات، مطالعات کتابخانهای، بررسی منابع مکتوب، اسناد و مدارک بود. نتایج حاصل از مطالعه ساختار، عملکرد و نظام مدیریتی حاکم بر سازههای آبی تاریخی شهر کویری یزد، حاکی از آن بود که بهرغم نقاط ضعف بسیار سیستمهای سنتی، این سازهها هماهنگی زیادی با چارچوب اجرایی مدیریت پایدار منابع آب داشتهاند. لذا الگوبرداری و بازآفرینی ارزشها و نظامهای حاکم بر ساختار و عملکرد این سازهها، بهعنوان بنیادیترین عوامل در تبیین اندیشه، عمل و شکلگیری حیات اجتماعی- بومشناسی، میتواند زمینه پایداری در تمامی ابعاد آن را فراهم آورد.http://www.jewe.ir/article_95725_3116cf1ce08a0e8e4594d580301a1d1a.pdfانجمن علمی سیستم های سطوح آبگیر باران ایرانمحیط زیست و مهندسی آب2476-36835320191023Comparison of Separation Methods for Baseflow from Direct Runoff in Doroud Basin, Lorestan, Iranمقایسه روشهای جداسازی آب پایه از رواناب مستقیم در حوزهی آبخیز دورود2002129574210.22034/jewe.2019.187507.1321FAرفعت زارع بیدکیاستادیار، گروه مرتع و آبخیزداری، دانشکده منابع طبیعی و علوم زمین، دانشگاه شهرکرد، شهرکرد، ایراننسرین قرهیاستادیار، گروه مرتع و آبخیزداری، دانشکده منابع طبیعی و علوم زمین، دانشگاه شهرکرد، شهرکرد، ایرانمریم مهدیان فرددانش آموخته کارشناس ارشد آبخیزداری، دانشکده منابع طبیعی و علوم زمین، دانشگاه شهرکرد، شهرکرد، ایرانJournal Article20190526As groundwaters make an important part of the permanent rivers flow, their role in maintaining the life of rivers and creating ecological balance in watershed can be determined by knowing the base flow contribution. Moreover, identification of runoff production processes is crucial for assessing the effects of climate change and landuse on the hydrologic response of the watershed. In the current study, the base water separation in Doroud watershed located in Lorestan province with 6 study areas was performed during a period from 1982 to 2011 using PART, one parameter recursive digital filter (Lyne -Hollick) and two parameters recursive digital filter (Eckhart) with filters value of 0.925, 0.95, 0.975, and 0.99. Then the results obtained by these methods were compared with those of BFI method. The comparisonshowed that Lyne -Hollick method with filter value of 0.975 was the best method to separate base water from direct runoff in Doroud watershed. In Bayatan watershed, Silakhor sub-watershed, Ab Sardeh sub-watershed, Sarab Sefid sub-watershed, and Gale Rood sub-watershed, the Eckhart's method with filter value of 0.975, Lyne -Hollick method with filter value of 0.975, PART and Lyne -Hollick method with filter value of 0.975, Lyne -Hollick method with filter value of 0.95, and Lyne -Hollick method with filter value of 0.925 were the suitable methods for hydrograph decomposition, respectively<em>.</em> Considering the results obtained by this study and having statistics of this watershed flow rate ona daily basis, the abovementioned methods can be used in future years for hydrograph decomposition.با توجه به اینکه بخش مهمی از جریان رودخانههای دائمی را آبهای زیرزمینی تشکیل میدهند با دانستن سهم جریان پایه میتوان نقش آبهای زیرزمینی را در حفظ حیات رودخانهها و برقراری تعادل بومشناسی حوزه آبخیز تعیین کرد. همچنین، شناخت فرآیندهای تولید رواناب برای ارزیابی اثرات تغییرات اقلیمی و کاربری اراضی برای پاسخ هیدرولوژیکی حوضه نیز بااهمیت میباشد. در این پژوهش تفکیک آبپایه در حوزه آبخیز دورود واقع در استان لرستان با شش محدودهی مطالعاتی تیره دورود، بیاتون، سیلاخور، آبسرده، سراب سفید و گلهرود طی سالهای 1390-1361 بهوسیله روشهای PART، فیلتر عددی برگشتی یک پارامترِ (Lyne-Hollick ) و دو پارامترِ (Eckhardt ) با فیلترهای 925/0، 95/0، 975/0 و 99/0 انجام شد. سپس نتایج حاصل از این روشها بهمنظور تعیین مناسبترین روش با نتایج حاصل از روش BFI، مقایسه شد. نتایج نشان داد در حوزه آبخیز تیره دورود روش Lyne-Hollick با فیلتر 975/0 بهترین روش برای جداسازی آبپایه از رواناب مستقیم میباشد. در زیرحوزه آبخیز بیاتون روش Eckhardt با فیلتر 99/0، در زیر حوزه سیلاخور روش Lyne-Hollick با فیلتر 975/0، در زیرحوزه آبسرده روش PART و Lyne-Hollick با فیلتر 975/0 بهصورت یکسان، در زیرحوزه سراب سفید روش Lyne-Hollick با فیلتر 95/0 و در زیرحوزه آبخیز گلهرود روش Lyne-Hollick با فیلتر 925/0 روش مناسب جهت تجزیهی هیدروگراف میباشد. با توجه به نتایج حاصل از این مطالعه، با داشتن آمار روزانهی دبی این حوزه آبخیز در سالهای آتی میتوان روشهای مذکور را برای تجزیهی هیدروگراف به کاربست.http://www.jewe.ir/article_95742_be94befe25365a92866ad90e6ba3165f.pdfانجمن علمی سیستم های سطوح آبگیر باران ایرانمحیط زیست و مهندسی آب2476-36835320191023Estimation of the Maximum Scour Depth at Bridge Pier under Effects of Debris Accumulations using NF-GMDH Model and Evolutionary Algorithmsتخمین بیشترین عمق آبشستگی در اطراف پایهی پل تحت اثر انباشت موانع با استفاده از مدل NF-GMDH و الگوریتم های تکاملی2132259579810.22034/jewe.2019.192130.1326FAمحمد نجف زادهاستادیار، گروه مهندسی آب، دانشکده مهندسی عمران و نقشه برداری، دانشگاه تحصیلات تکمیلی صنعتی و فناوری پیشرفته، کرمان، ایران0000-0002-4100-9699محمد محمودی راددانش آموخته دکتری مهندسی عمران-سازه های هیدرولیکی، گروه مهندسی عمران دانشکده مهندسی دانشگاه شهید باهنر کرمان، ایران0000-0002-8274-098XJournal Article20190630Rivers accumulate huge amounts of floating debris including the trunk, branches and leaves during the floods, leading to increase the depth of local scour around bridge piers. A large number of the laboratorial and field studies have been performed to understand the mechanism of scouring phenomenon under floating debris. Over two past decades, different types of the artificial intelligence methods have been used to estimate the maximum scour depth around bridges piers. In this study, the Neuro-Fuzzy model based on group method data handling (NF-GMDH) was used to estimate the scour under effect of debris accumulations. The NF-GMDH network was developed using evolutional algorithms: genetic algorithm (GA), particle swarm optimization (PSO), and gravitational search algorithm (GSA). Parameters effective on the maximum scour depth included average velocity of upstream flow of the bridge pier, critical velocity of river bed sediments, depth of flow in section without debris, thickness of submerged debris, debris diameter, average particle size, pier diameter, and channel width. After training and experiencing each NF-GMDH models, the performances of each one was evaluated through statistical parameters. The results showed that the models proposed had better performance compared with emperical relationships. NF-GMDH-PSO (R=0.8413 and RMSE=0.37) and NF-GMDH-GA (R=0.8407 and RMSE=0.3640) had relatively similar performance. Finally, sensitivity analysis indicated that the ratio of pile diameter (D) to mean diameter of bed sediments (d<sub>50</sub>) has the most influence on determination of maximum scour depth.انباشت موانع شناور جریان رودخانهها، نظیر تنه و شاخ و برگ درختان منجر به افزایش عمق آبشستگی موضعی در اطراف پایههای پل میشود. تاکنون جهت درک سازوکار پدیده آبشستگی تحت اثر موانع شناور، مطالعات آزمایشگاهی و میدانی بسیاری انجامشده است. در دو دههی اخیر از انواع روشهای هوش مصنوعی جهت تخمین بیشترین عمق آبشستگی در اطراف پایه پل استفادهشده است. در این مطالعه از مدل فازی-عصبی مبتنی بر روش دستهبندی گروهی دادهها (NF-GMDH) جهت تخمین آب شستگی تحت اثر انباشت موانع استفاده شد. شبکه NF-GMDH با استفاده از الگوریتمهای تکاملی شامل الگوریتم وراثتی (GA)، الگوریتم بهینهساز ازدحام ذرات (PSO) و الگوریتم جستجوی گرانشی (GSA) توسعه داده شد. پارامترهای مؤثر بر حداکثر عمق آبشستگی بهصورت سرعت متوسط جریان بالادست پایه پل، سرعت بحرانی رسوبات بستر رودخانه، عمق جریان در مقطع بدون حضور موانع، ضخامت مستغرق موانع، قطر موانع، اندازه متوسط ذرات، قطر پایه و عرض کانال در نظر گرفته شد. بعد از انجام مراحل آموزش و آزمایش هر مدل NF-GMDH، عملکرد آنها با استفاده از شاخصهای آماری ارزیابی شد. نتایج نشان داد که مدلهای پیشنهادی دارای عملکرد بهتر نسبت به روابط تجربی است. همچنین دو مدل NF-GMDH-PSO (84/0=R و 37/ 0=RMSE) و NF-GMDH-GA (8407/0=R و 3640/0=RMSE) دارای عملکرد مشابه بودند. در نهایت آنالیز حساسیت نشان داد که نسبت بدون بعد قطر پایه (D) بهاندازه متوسط ذرات (d50) بیشترین تأثیر را در تعیین پارامتر حداکثر عمق آبشستگی دارد.http://www.jewe.ir/article_95798_20975a69c155b1d6cf1bf42cccd6b897.pdfانجمن علمی سیستم های سطوح آبگیر باران ایرانمحیط زیست و مهندسی آب2476-36835320191023Effect Comparison of Environmental and Structural Parameters Affecting on Deformation and Hydraulic Stability of Reshaping Berm Breakwatersمقایسه اثر پارامترهای محیطی و سازه ای مؤثر بر تغییر شکل و پایداری هیدرولیکی بدنه موج شکن های سکویی شکل پذیر2262389580610.22034/jewe.2019.195915.1328FAامیر ارسلان کرمی متیندانش آموخته کارشناسی ارشد سازههای دریایی، گروه مهدسی عمران، دانشکده مهندسی عمران و محیط زیست، دانشگاه تربیت مدرس، تهران، ایرانحسن اکبریاستادیار، گروه مهندسی عمران، دانشکده مهندسی عمران و محیط زیست، دانشگاه تربیت مدرس، تهران، ایرانمهدی شفیعی فراستاد، گروه مهندسی عمران، دانشکده مهندسی، دانشگاه علوم و فناوری ایران، تهران، ایرانJournal Article20190727Berm breakwaters are reshaping rubble mound breakwaters, which as a result of impact with wave attacks, the seaside profile of these breakwaters reach a stable condition after erosion and reshaping. Berm recession (Rec) is one of the most important parameters that should be controlled for designing a stable berm breakwater. Failure of a berm breakwater is typically defined when the berm recession exceeds the initial berm width. Based on experimental tests, the effect of sea state and structural parameters on berm recession was investigated in this study. The berm recession was recorded under different number of waves through performing 34 experiments. The results showed that a berm breakwater experiences more than appproximately 90% of its final recession during exposing to the first 3000 waves. In addition, rising the berm elevation had less effect on reducing the berm recession in comparison with both increasing the berm width and decreasing the water depth. On the other hand, increasing the berm width was the most effective parameter in controlling the berm recession. So that, 20% increase in the berm width had a greater effect on decreasing the berm recession, than 45% increase in the berm elevation. By the way, especially in the absence of suitable stone materials, increasing the berm elevation can be yet a good alternative in order to design a stable structure with simple construction activities.موجشکنهای سکویی دسته ای از موجشکنهای توده سنگی شکلپذیر هستند که در اثر برخورد امواج دریا دچار فرسایش و تغییر شکل شده تا نیمرخ سمت دریا به یک حالت پایدار برسند. یکی از مهمترین پارامترهای حاکم بر پایداری موجشکنهای سکویی، عرض فرسایش یافته سکو است. اگر میزان فرسایش عرض سکو از عرض اولیه بیشتر شود، سازه دچار خرابی خواهد شد. پژوهش حاضر با استفاده از مدلسازی آزمایشگاهی بهمنظور مقایسه تأثیر پارامترهای محیطی و سازهای بر مقدار عرض فرسایش یافته سکو صورت گرفت. نتایج نشان داد که بیش از 90% تغییر شکل سازه در 3000 موج ابتدایی رخ داد. همچنین، تأثیر تراز قرارگیری سکو بر فرسایش سکوی موجشکن سکویی نسبت به پارامترهای عمق آب و عرض سکو، به مراتب کمتر بوده و تغییرات عرض سکو روی فرسایش مقطع سازه نسبت به سایر پارامترها تأثیرگذارتر بود. طوریکه میزان کاهش فرسایش مقطع موجشکن سکویی با افزایش 20% عرض سکو بیشتر از افزایش 45% تراز سکو بود. اگرچه میتوان در صورت عدم دسترسی به مصالح سنگی با اندازه مناسب، برای اجرای سادهتر و کاهش هزینههای اجرایی، برای تأمین پایداری سازه، بهجای افزایش عرض سکو، تراز سکو را نیز افزایش داد.http://www.jewe.ir/article_95806_2e216c4c15dbc0c65e8165b8d4807fe3.pdfانجمن علمی سیستم های سطوح آبگیر باران ایرانمحیط زیست و مهندسی آب2476-36835320191023Investigation of Water Supply and Cropping Pattern on Water Level Rising in Abbas Plain of Ilam Province using System Dynamics Approachبررسی عرضه آب و الگوی کشت بر بالاآمدن سطح آب در دشت عباس استان ایلام با استفاده از رویکرد پویایی سیستم2392509326310.22034/jewe.2019.168184.1304FAعلی بافکاراستادیار، گروه مهندسی آب، دانشکده کشاورزی، دانشگاه رازی، کرمانشاه، ایران0000-0002-7387-2833جبار مظفریکارشناس، سازمان جهاد کشاورزی، ایلام، ایرانحمزه علی علیزادهاستادیار، گروه مهندسی آب، دانشکده کشاورزی، دانشگاه ایلام، ایلام، ایرانJournal Article20190117In irrigation management, the amount and quality of irrigation water is very important. Inappropriate water and soil quality will cause the plant to grow, destroy the soil structure and eventually reduce crop yield. In this study, according to the field measurement, the boundaries of the system were investigated, a conceptual model was developed to determine causal relationships, structural test, and the extent test used for the system dynamics method. Scenarios including water supply from Karkheh Dam and wells of the region as well as crop pattern were evaluated and selected. The conceptual model was based on five sub-models: water demand, water supply, environmental stresses, water economy and environment. The results showed that the use of Karkheh Dam water of 160 million cubic meters and the extraction of 90 million cubic meters of the plain aquifer will keep the groundwater level at a distance of 10 meters from the soil surface and will supress the problem of rising groundwater level. In crop pattern scenarios, the model results were the use of crop pattern with emphasis on increasing forage and beet levels to prevent drainage.در مدیریت آبیاری مزارع مقدار و کیفیت آب آبیاری دارای اهمیت زیادی میباشد. چراکه آبوخاک با کیفیت نامناسب موجب شور شدن محیط رشد گیاه، تخریب ساختمان خاک و در نهایت پائین آمدن عملکرد محصول خواهد شد. در این پژوهش با توجه به اندازهگیریهای مزرعهای، اقدام به بررسی مرزهای سیستم، ایجاد مدل مفهومی تعیین روابط علی و معلولی، آزمون ساختاری، آزمون حدی که در روش پویایی سیستم بکار میرود شد. سناریوهایی شامل عرضه مقدار آب از سد کرخه و چاههای منطقه و همچنین الگوهای مختلف کشت ارزیابی و انتخاب شد. مدل مفهومی بر مبنای پنج زیر مدل تقاضای آب، عرضه آب، تنشهای محیطی، اقتصاد آب و محیطزیست در نظر گرفته شد. نتایج نشان داد که استفاده از آب سد کرخه به میزان Mm<sup>3</sup> 160 و برداشت Mm<sup>3</sup> 90 از آبخوان دشت، سطح آب زیرزمینی را در فاصله m 10 از سطح خاک ثابت نگه خواهد داشت و مشکل خیز سطح آب زیرزمینی مرتفع خواهد شد. در سناریوهای الگوی کشت نتایج مدل استفاده از الگوی کشت پرمصرف با تأکید بر افزایش سطح علوفه و چغندر بهمنظور جلوگیری از زه دار شدن اراضی بود.http://www.jewe.ir/article_93263_47f3856bb133eac84b78f1f1404cdccb.pdfانجمن علمی سیستم های سطوح آبگیر باران ایرانمحیط زیست و مهندسی آب2476-36835320191023Spatial Distribution of Some Physical and Chemical Properties of Soil using Geostatistic Methods (Case study: Zabol to Zahedan Route)بررسی توزیع مکانی برخی از ویژگیهای فیزیکوشیمیایی خاک با استفاده از روشهای زمینآمار (مطالعه موردی: مسیر زابل به زاهدان)2512639582410.22034/jewe.2019.200821.1330FAولی بهنامدانش آموخته کارشناسی ارشد، گروه علوم خاک، دانشکده مهندسی آب و خاک، دانشگاه زابل، زابل، ایران0009-0000-2368-3535احمد غلامعلی زاده آهنگردانشیار، گروه علوم خاک، دانشکده مهندسی آب و خاک، دانشگاه زابل، زابل، ایرانمحمد رحمانیاناستادیار، گروه خاک شناسی، دانشکده کشاورزی، دانشگاه یاسوج، یاسوج، ایرانابوالفضل بامریمربی، گروه علوم خاک، دانشکده مهندسی آب و خاک، دانشگاه زابل، زابل، ایرانJournal Article20190907Soil characteristics have spatial variations. Understanding spatial variations of soil characteristics is among the effective factors in sustainable land management. A better understanding the effects of management factors on soil characteristics need to quantify their heterogeneity and variability. This research was conducted with the aim of investigating spatial variations of some soil characteristics such as soil texture (clay, silt and sand), calcium carbonate (CaCo<sub>3</sub>), soil acidity (pH), and soil salinity using geostatistic methods. For this purpose, 252 soil samples (from 0 to 20 cm depth) were prepared from the study area and physical and chemical properties of soil were measured. After normalizing the data, the half-shift of each of the studied characteristics was calculated and the best model was fitted to them. Then, the characteristics of the study were estimated through different methods of conventional Kriging, simple Kriging, discrete Kriging and Inverse Distance Weighted (IDW) using ArcGIS software. The accuracy of the estimation was evaluated using the mean absolute error (MAE), the mean bias error (MBE), and the root mean square error (RMSE). The results showed that the best model for the acidity was the spherical model and for the other measured variables was the exponential model. Moreover, the conventional CoKriging method for clay, calcium carbonate and acidity (pH), IDW method for silt and soil salinity, and conventional Kriging method for sand were better than other methods used and provided more accurate estimates.ویژگیهای خاک دارای تغییرات مکانی هستند. شناخت و آگاهی از چگونگی تغییرات مکانی ویژگیهای خاک از عوامل مؤثر در مدیریت پایدار اراضی است. درک بهتر تأثیر عوامل مدیریت بر ویژگیهای خاک نیازمند کمی کردن غیریکنواختی و تغییرپذیری آنها میباشد. این پژوهش با هدف بررسی تغییرات مکانی برخی از ویژگیهای خاک از جمله بافت خاک (رس، سیلت، و شن)، کلسیم کربنات (CaCO<sub>3</sub>)، کربن آلی و شوری خاک با استفاده از روشهای زمینآماری انجام شد. بدین منظور از منطقه مورد مطالعه تعداد 252 نمونه خاک (از عمق cm 20- 0) تهیه و ویژگیهای فیزیکی و شیمیایی خاک اندازهگیری شد. پس از نرمالسازی دادهها، نیمتغیر نمای هر یک از ویژگیهای موردمطالعه محاسبه و بهترین مدل به آنها برازش داده شد. سپس ویژگیهای موردمطالعه با روشهای مختلف مکانیابی کریجینگ معمولی، کریجینگ ساده، کریجینگ گسسته، کوکریجینگ و وزن دهی عکس فاصله و با استفاده از نرمافزار ArcGIS تخمین زده شدند. دقت تخمین با استفاده از میانگین خطای مطلق و مجذور میانگین مربعات خطا مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج نشان داد که بهترین مدل برای کربن آلی مدل گوسی و برای بقیه متغیرهای اندازهگیری شده مدل نمایی بود. همچنین، روش کوکریجینگ معمولی برای رس، کلسیم کربنات و کربن آلی، روش وزن دهی معکوس فاصله برای سیلت و شوری خاک و روش کریجینگ معمولی برای شن در مقایسه با سایر روشهای بهکاررفته مناسبتر بود و تخمینهای دقیقتری ارائه داد.http://www.jewe.ir/article_95824_9eb0e293f490c3c291306e049035abf7.pdfانجمن علمی سیستم های سطوح آبگیر باران ایرانمحیط زیست و مهندسی آب2476-36835320191023Investigation of Climatic Adaptation of Regions for Rosa Damascena Cultivation Using Network Analysis Method (Case Study: Isfahan Province)بررسی سازگاری اقلیمی مناطق برای کشت گیاه گلمحمدی با استفاده از روش تحلیل شبکهای (مطالعه موردی: استان اصفهان)2642759401510.22034/jewe.2019.191420.1324FAسیدامید میرمحمدصادقیکارشناسی ارشد، گروه مهندسی آب، دانشکده کشاورزی، دانشگاه شهرکرد، شهرکرد، ایراناحسان علیپوریدانشجوی دکتری، گروه برنامهریزی شهری، دانشکده علوم انسانی، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایرانعباس علیپوراستادیار، گروه جغرافیای سیاسی، دانشکده جغرافیا و علوم انسانی، دانشگاه جامع امام حسین، تهران، ایرانJournal Article20190624Sustainable agriculture requires identification and development of scientific methods that have an important role in optimizing water use, employment and income, community health, and non-oil exports. Significant economical and therapeutic value, market demand and high processing level of medical plants have caused the daily increasing growth of these plants around the world. Considering the climatic and geographical conditions in Iran, the development of these crops, especially in arid areas and semi-arid has doubled. Therefore, in the present study, climatic, topographic and socioeconomic criteria were selected as effective measures in the cultivation of <em>Rosa Damascena</em> and were weighed using the network analysis process and then the ArcGIS was used to digitize and combine the layers. After the formation of the regional spatial database, descriptive information of the maps was added, weighted overlapping in the GIS environment, and finally zoning the areas susceptible to cultivating <em>Rosa Damascena</em>. The results showed that three factors including annual rainfall, altitude, and mean annual temperature had maximum impact and slope parameter had the least impact on the quality and quantity of <em>Rosa Damascena</em>. Moreover, the zoning map showed that 38 percent of northern parts, 15.6 percent of central pats and 11 percent of western parts of the province, have the most suitable sites for <em>Rosa Damascena</em> cultivation.توسعه پایدار کشاورزی مستلزم شناخت و توسعه روشهای علمی است که نقش مؤثری در بهینهسازی مصرف آب، اشتغال و درآمدزایی، سلامت جامعه و صادرات غیرنفتی داشته باشند. ارزش بارز اقتصادی و درمانی، تقاضای بازار و سطح فرآوری بالای گیاهان دارویی باعث شده است تا کشت این گیاهان در دنیا روزبهروز افزایش یابد. با توجه به شرایط اقلیمی و جغرافیایی ایران، توسعه کشت این گیاهان بهویژه در نواحی خشک و نیمهخشک اهمیت دوچندانی پیداکرده است. در پژوهش حاضر بهمنظور مکانیابی مناطق مستعد کشت گیاه گلمحمدی بهعنوان یکی از گیاهان دارویی ارزشمند، معیارهای اقلیمی، توپوگرافی و اجتماعی- اقتصادی بهعنوان معیارهای مؤثر درکشت گیاه مذکور انتخاب و به کمک فرآیند تحلیل شبکهای وزندهی شد. سپس از سامانه اطلاعات جغرافیایی برای رقومی سازی و تلفیق لایهها استفادهشد. پس از تشکیل پایگاه اطلاعات فضایی منطقه، اطلاعات توصیفی نقشهها به آنها اضافه شد. همپوشانی وزنی در محیط GIS صورت گرفت و در نهایت پهنهبندی مناطق مستعد کشت گلمحمدی انجام شد. نتایج نشان داد سه عامل بارش سالیانه، ارتفاع و دمای میانگین سالانه، بیشترین تأثیر و پارامتر شیب کمترین تأثیر را بر کمیت و کیفیت گیاه گلمحمدی داشتند. همچنین بر اساس نقشه پهنهبندی، نواحی شمال، مرکز و نواحی غربی استان به ترتیب با 38، 15.6 و 11%، بیشترین مناطق مستعد کشت این گیاه را در خود جایدادهاند.http://www.jewe.ir/article_94015_0f38940db941e825d99204826b513157.pdf