انجمن علمی سیستم های سطوح آبگیر باران ایرانمحیط زیست و مهندسی آب2476-36835120190421Application of Gene Expression Programming in Drought Prediction (Case Study: Tabriz Synoptic Station)کاربرد برنامهریزی بیان ژن در پیش بینی خشکسالی ( مطالعه موردی: ایستگاه سینوپتیک تبریز)1148268910.22034/jewe.2019.139707.1271FAعباس عباسیدانشجوی دکتری، گروه مهندسی منابع آب، دانشکده کشاورزی، دانشگاه ارومیه. ارومیه. ایرانکیوان خلیلیاستادیار، گروه مهندسی آب، دانشکده کشاورزی، دانشگاه ارومیه. ارومیه. ایرانجواد بهمنشدانشیار، گروه مهندسی آب، دانشکده کشاورزی، دانشگاه ارومیه. ارومیه. ایران0000-0001-5856-9951اکبر شیرزاداستادیار، گروه مهندسی عمران، دانشکده مهندسی عمران، دانشگاه صنعتی ارومیه. ارومیه. ایرانJournal Article20180705The water body of Urmia Lake in recent years has been faced with a significant reduction in surface area and volume due to various reasons such as successive droughts. Therefore, in this study, the situation of drought was evaluated at the synoptic station of Tabriz as one of the important stations of Urmia Lake basin in different time scales using the standardized precipitation-evapotranspiration index (SPEI) and the gene expression programming (GEP) model. For this purpose, the SPEI index was used for drought monitoring at 1, 3, 6, 12, 24, and 48 months during the 53-year statistical period. The results showed that three long periods of drought related to the years 1961-1963, 1986-1992, and 1997-2009 are available during the statistical period. According to the results, the prediction accuracy is directly related to increasing the scale of SPEI and increased by increasing the scale of SPEI, so that the correlation coefficient in the test stage in the one-month scale (SPEI1) increased from 0.203 to 0.988 at 48-month scale (SPEI48) and the overall accuracy of the model increased from 57.1 in SPEI1 to 94.2 % in SPEI48.پیکره آبی دریاچه ارومیه در سالهای اخیر به دلایل مختلف از قبیل خشکسالیهای متوالی با کاهش شدید سطح و حجم روبرو شده است. بنابراین، در این پژوهش وضعیت خشکسالی در ایستگاه سینوپتیک تبریز به عنوان یکی از ایستگاههای مهم حوزه آبخیز دریاچه ارومیه در مقیاسهای زمانی مختلف با استفاده از شاخص بارش- تبخیر و تعرق استاندارد شده (SPEI) و مدل برنامه ریزی بیان ژن (GEP) مورد بررسی قرار گرفت. برای این منظور از شاخص SPEI در مقیاسهای زمانی 1، 3، 6، 12، 24 و 48 ماهه طی دورهی آماری 53 ساله برای پایش وضعیت خشکسالی در این ایستگاه استفاده شد. نتایج نشان داد سه دوره طولانی مدت خشکسالی مربوط به سالهای 1963-1961، 1992-1986 و 2009-1997 در طول دوره آماری وجود دارد. سپس با استفاده از سری زمانی مقادیر SPEI در 5 مدل ورودی با تأخیرهای یک تا 5 ماهه و مدل GEP نسبت به پیشبینی خشکسالی اقدام گردید. نتایج نشان داد که دقت پیشبینی مدل GEP با افزایش مقیاس محاسبه SPEI رابطه مستقیم دارد و با افزایش مقیاس زمانی SPEI، دقت پیشبینی افزایش پیدا میکند به نحوی که ضریب همبستگی در مرحله آزمون در مقیاس یک ماهه (SPEI1) از 203/0 به 988/0 در مقیاس 48 ماهه (SPEI48) و دقت کلی مدل نیز در SPEI1 از 1/57 درصد به 2/94 درصد در SPEI48 رسید.http://www.jewe.ir/article_82689_a6e95497f4f83f792a608c0e5d2e2bdb.pdfانجمن علمی سیستم های سطوح آبگیر باران ایرانمحیط زیست و مهندسی آب2476-36835120190421Modeling and Monitoring Subsurface Water Quality Indicators of Sistan Plain using Geographic Information Systemsمدلسازی و پایش شاخصهای کیفیت آب زیرسطحی دشت سیستان با استفاده از سامانههای اطلاعات جغرافیایی15238283410.22034/jewe.2019.138356.1268FAحلیمه پیریاستادیار، گروه مهندسی آب، دانشکده کشاورزی، دانشگاه زابل، زابل، ایران0000-0001-9517-3569Journal Article20180702Investigating the spatial variation of groundwater quality parameters is important in identifying the quality of the aquifer and contaminating resources, and determining the most appropriate management solutions. Geostatistical and GIS methods can be useful tools in this regard. The aim of this study was to evaluate the geostatistical methods in order to investigate and analyze the spatial amount of salinity, nitrate, and total dissolved solids of subsurface waters of Sistan Plain in northern Sistan and Baluchestan province. For this purpose, ordinary Kriging (OK) and simple Kriging (SK) and certain methods such as inverse distance weigthing (IDW), local polynomial interpolation (LPI), global polynomial interpolation (GPI) and radial basis function (RBF) were used. First, the normality of the data was investigated and the non-normal data were normalized by logarithmic method. Then analysis of variograms was performed. The results were evaluated using a cross-evaluation method. The fitting results of the models showed that the EC and TDS indices follow the Gaussian model and the nitrate index follows the spherical model, and simple kriging method is suitable for salinity and nitrate mapping and ordinary kriging for zoning maps of TDS. Moreover, based on the Schuller's diagram, in terms of TDS, sub-surface waters of the region are classified as good to acceptable and in terms of salinity for agricultural use in the moderate to severe problem class.بررسی تغییرات مکانی پارامترهای کیفی آب زیرزمینی در شناخت وضعیت کیفی آبخوان، منابع آلوده کننده و تعیین مناسبترین راهکارهای مدیریتی از اهمیت ویژه ای برخوردار است. روشهای زمین آماری و GIS می توانند در این راستا ابزار مفیدی باشند. هدف از این پژوهش ارزیابی روشهای زمین آمار به منظور بررسی و تحلیل مکانی میزان شوری، نیترات و کل مواد جامد محلول آبهای زیرسطحی دشت سیستان در شمال استان سیستان و بلوچستان میباشد. برای این منظور از روشهای زمین آماری کریجینگ معمولی (OK) و کریجینگ ساده (SK) و روشهای معین مانند عکس فاصله (IDW)، تخمینگر موضعی (LPI)، تخمین گر عام (GPI) و تابع شعاعی (RBF) استفاده گردید. در ابتدا نرمال بودن داده ها مورد بررسی قرار گرفت و داده های غیرنرمال به روش لگاریتمی نرمال شد. سپس تجزیه و تحلیل واریوگرامها انجام گرفت. ارزیابی نتایج با استفاده از روش ارزیابی متقابل صورت گرفت. نتایج برازش مدلها نشان داد شاخص EC و TDS از مدل گوسی و شاخص نیترات از مدل کروی پیروی می کند و روش کریجینگ ساده جهت تهیه نقشه پهنهبندی شوری و نیترات و کریجینگ معمولی جهت تهیه نقشه پهنه بندی تغییرات کل مواد جامد محلول در منطقه مناسب میباشد. همچنین نتایج نشان داد که از نظر کل جامدات محلول، آبهای زیرسطحی منطقه بر اساس دیاگرام شولر در دسته خوب تا قابل قبول و از نظر کیفیت شوری جهت استفاده در کشاورزی در گروه دارای مشکل متوسط تا شدید قرار می گیرند.http://www.jewe.ir/article_82834_d3448dd90dc5370d14e9f35b78c29b2e.pdfانجمن علمی سیستم های سطوح آبگیر باران ایرانمحیط زیست و مهندسی آب2476-36835120190421Determination of flood extend using OLI data (case study: Dezful 2016 flood)تعیین گستره سیل با استفاده از دادههای سنجنده OLI (مطالعه موردی: سیل سال 1395 دزفول)24358322710.22034/jewe.2019.154927.1289FAعلی اصغر تراهیاستادیار، گروه سنجش از دور و سیستم اطلاعات جغرافیایی، دانشکده علوم جغرافیایی، دانشگاه خوارزمی، تهران، ایرانحسن حسنی مقدمکارشناسی ارشد، گروه سنجش از دور و سیستم اطلاعات جغرافیایی، دانشکده علوم جغرافیایی، دانشگاه خوارزمی، تهران، ایرانJournal Article20181104Among the various natural hazards, floods may be considered as the most devastating factor that inflicts great damage on human societies. Therefore, the importance of estimating flood damage and its scope in planning to reduce damages and determine points with high risk is very important. The aim of this study is to determine the extent of flood hazard using OLI satellite data. For this reason, a window of OLI satellite images of Landsat 8 was acquired before and after the Dezful flood of April 25, 2016. First, preprocessing operations include radiometric and atmospheric corrections of images were done, and the principal component analysis was then used to reduce the correlation of the data. Data processing was performed using a Support Vector Machine algorithm with linear and polynomial kernels. In order to train the Support Vector Machine algorithm, training samples for each class (agricultural land, flood extent, water resources, settlement areas, and recreational areas along the river boundary) were harvested at the user level. In order to evaluate the similarity of the classes and the degree of correlation between the samples, the quantitative assessment method of the Jeffries Matusita was performed. The results showed that the flood area was 11593.26 ha, the highest damage was due to agricultural land with a destruction of 8467.45 ha and recreational and tourist areas along the riverbank with a destruction of 2659.14 ha.سیل بهعنوان یکی از رویدادهایی محسوب میشود که خساراتی را به جوامع انسانی تحمیل میکند. ازاینرو، اهمیت برآورد خسارات ناشی از سیل و تعیین گستره آن در برنامهریزی برای کاهش این خسارات و تعیین نقاط با خطر بالا اهمیت زیادی دارد. هدف از این پژوهش تعیین گستره سیل با استفاده از دادههای ماهوارهای OLI بود. برای این منظور پنجرهای از تصاویر سنجنده OLI ماهواره لندست 8، پیش و پس از سیل 25 فروردین 1395 دزفول مورد استفاده قرار گرفت. ابتدا عملیات پیشپردازش شامل تصحیحات رادیومتریک و اتمسفریک بر روی تصاویر انجامشده، سپس جهت کاهش همبستگی دادهها و بهدست آوردن دادههایی با تفکیکپذیری بالا، از آنالیز مؤلفه اصلی استفاده گردید. پردازش دادهها با استفاده از الگوریتم ماشین بردار پشتیبان و با کرنلهای خطی و چندجملهای انجام شد. جهت آموزش الگوریتم ماشین بردار پشتیبان نمونههای آموزشی برای هر کاربری از جمله زمینهای کشاورزی، گستره سیل، منابع آبی، مناطق مسکونی و مناطق گردشگری و تفریحی حاشیه رودخانه بهصورت پراکنده در سطح کاربریها برداشت شد. بهمنظور ارزیابی تشابه کلاسها و میزان تفکیکپذیری و تباین نمونههای برداشتشده، از روش ارزیابی کمی تفکیکپذیری استفاده و تفکیکپذیری کلاسها با استفاده از شاخص جفریس ماتوسیتا مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج نشان داد که گستره سیل ha26/11593 بود که بیشترین میزان گستره سیل مربوط به زمینهای کشاورزی با گسترش ha45/8467 و مناطق تفریحی و گردشگری حاشیه رودخانه با گسترش ha14/2659 بوده است.http://www.jewe.ir/article_83227_ecee8f6445e051893cacd665b8f2babc.pdfانجمن علمی سیستم های سطوح آبگیر باران ایرانمحیط زیست و مهندسی آب2476-36835120190421Evaluating Potential Crop Water Requirement (Case Study: Islamic Azad University, Science and Research Branch of Tehran)ارزیابی نیاز آبی پتانسیل گیاهان (مطالعه موردی: سایت دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات تهران)36468607010.22034/jewe.2019.170535.1305FAمائده بیدآبادیدانشجوی دکتری گروه علوم و مهندسی آب، دانشگاه آزاد اسلامی، واح علوم و تحقیقات، تهران، ایرانحسین بابازادهدانشیار گروه علوم و مهندسی آب، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد علوم و تحقیقات، تهران، ایرانمهدی سرائی تبریزیاستادیار گروه علوم و مهندسی آب، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد علوم و تحقیقات تهران، تهران، ایرانJournal Article20190202Urban green space has always faced challenges to estimate the actual water requirement of plants due to the diversity of different plant species, their dispersal, and the different densities. In this research, we have tried to estimate the need for the University of Science and Research Branch with an area of 10.59 hectares. First, it has been necessary to identify and categorize existing species and finally 77 plant species were identified on the site of Science and Research Branch. In addition, due to the diversity in trees and green spaces, the California Journal’s method was used to calculate crop coefficient. The meteorological data required from the meteorological stations in Tehran was then obtained by the Iran Meteorological Organization and processed by the CROPWAT program. In the next step, the potential evapotranspiration was calculated using Penman Monteith method. Finally, the water requirement for green space was determined by the California University method. The results of this study indicate that the maximum water requirement is 246033.7 cubic meters in July. Also, in January, February, November, and December, due to the long-term average rainfall, this amount provides the water requirement of the site and there is no need for irrigation during this period.فضای سبز شهری به دلیل تنوع گونه های مختلف گیاهی موجود، پراکندگی محل قرارگیری آنها و همچنین تراکم های متفاوت این واحدها، همواره با چالشهایی برای برآورد نیاز آبی واقعی گیاهان روبهرو بوده است. در این پژوهش، نیاز آبی در سایت دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات تهران با وسعت ha 4/109 برآورد شد. نخست تعداد 77 گونه گیاهی در سایت علوم و تحقیقات شناسایی گردید که از میان آنها گیاه ترون دارای بیشترین فراوانی بود. با توجه به غیرزراعی بودن گونهها و تنوع آنها در دسته گیاهان فضای سبز، از نشریه کالیفرنیا برای محاسبه ضریب گیاهی استفاده شد. سپس آمار هواشناسی مورد نیاز از ایستگاه هواشناسی تهران شمال از سال 1988 تا 2014 توسط سازمان هواشناسی کل کشور استعلام و بهوسیله برنامه CROPWAT پردازش و در نهایت تبخیر و تعرق پتانسیل به روش پنمن مانتیث محاسبه و نیاز آبی گیاهان فضای سبز دانشگاه واحد علوم و تحقیقات به روش کالیفرنیا تعیین شد. نتایج این مطالعه نشان داد که نیاز آبی بیشینه، در ماه جولای با حجم m<sup>3</sup> 7/246033 بود. همچنین در ماههای ژانویه، فوریه، نوامبر و دسامبر با توجه به میانگین بلندمدت بارش، این مقدار تأمینکننده نیاز آبی فضای سبز موجود بوده و نیازی به عملیات آبیاری در این دوره نمیباشد.http://www.jewe.ir/article_86070_f0f40545440f68423846272230b61356.pdfانجمن علمی سیستم های سطوح آبگیر باران ایرانمحیط زیست و مهندسی آب2476-36835120190421Adsorption Optimization of Reactive Red 120 Dye from Aqueous Media using Chitosan-Coated Magnetically Nanoparticlesبهینه سازی جذب سطحی رنگزای آزوی Red 120 Reactive از محلول آبی با استفاده از نانوذرات مغناطیسی پوشش داده شده با کیتوزان47578541210.22034/jewe.2019.149047.1280FAعلی داودی رادکارشناس ارشد، گروه مهندسی شیمی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد قوچان، قوچان، ایرانزهرا هجریاستاد، گروه مهندسی شیمی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد قوچان، قوچان، ایرانصادق رمضانیان باجگیرانکارشناس ارشد، گروه مهندسی شیمی، دانشگاه علوم و فنون مازندران، بابل، ایرانJournal Article20180917In this study, chitosan-coated magnetically nanoparticles were used to remove the Reactive Red 120 dye from aqueous solution. Chitosan is one of the most famous biological polymers that can be used as adsorbent in the removal of color pollutants. Magnetic Fe<sub>3</sub>O<sub>4 </sub>nanoparticles synthesized by mixing FeCl<sub>3</sub>.6H<sub>2</sub>O and FeCl<sub>2</sub>.4H<sub>2</sub>O were coated on low molecular weight chitosan polymer. Magnetic nanoparticles coated with chitosan were then characterized by scanning electron microscopy (SEM), transmission electron microscopy (TEM), Fourier transform infrared (FTIR), X-ray diffraction (XRD) and vibrating sample magnetomer (VSM) analysis. The effect of three parameters of pH, dye concentration, and the adsorbent dosage on adsorption was investigated. Under these conditions, the optimal adsorption was obtained at pH = 4, initial dye concentrations = 150 mg/l, and the adsorbent dosage of 2 g/l. Adsorption data were adapted to Langmuir and Freundlich isothermic models. The results showed that the data obtained from the dye adsorption on the chitosan-coated magnetically nanoparticles fit better with Langmuir model.در این پژوهش از نانوذرات مغناطیسی پوشش داده شده با کیتوزان به منظور حذف رنگزای آزوی Red 120 Reactive از محلول آبی استفاده شد. کیتوزان از معروفترین پلیمرهای زیستی است که می تواند به عنوان جاذب در حذف آلایندههای رنگی به کار رود. نانوذرات مغناطیسی Fe<sub>3</sub>O<sub>4</sub> از ترکیب همزمان FeCl<sub>3</sub>.6H<sub>2</sub>O و FeCl<sub>2</sub>.4H<sub>2</sub>O، سنتز و با پلیمر کیتوزان با جرم مولکولی پایین، پوشش داده شدند. نانوذرات مغناطیسی پوشش دادهشده با کیتوزان سپس با کمک آنالیزهای میکروسکوپ الکترونی روبشی (SEM)، میکروسکوپ الکترونی عبوری (TEM)، تابش مادون قرمز (FTIR)، پراش پرتو ایکس (XRD) و مغناطیس سنجی ارتعاشی (VSM) مشخصهیابی شدند. در ادامه اثر سه پارامتر pH، غلظت رنگزا و دوز جاذب بر روی میزان جذب مورد بررسی قرار گرفت. تحت این شرایط مقادیر بهینه جذب در pH برابر 4، غلظت اولیه رنگزای آزو برابر mg/l150 و مقدار جاذب برابر g/l2 به دست آمد. دادههای جذب سطحی با مدلهای همدمای لانگمویر و فروندلیچ تطبیق داده شدند. نتایج به دست آمده نشان داد که دادههای حاصل از جذب رنگزای مورد نظر بر روی نانوذرات مغناطیسی کیتوزان با مدل لانگمویر تطبیق بیشتری دارد.http://www.jewe.ir/article_85412_33036a89cf9cd4c3ede9f9f45ab44502.pdfانجمن علمی سیستم های سطوح آبگیر باران ایرانمحیط زیست و مهندسی آب2476-36835120190421Numerical Simulation of Bed Topography and Flow Field around Double Rows-Barriers and Gabion Groin in the Direct Channel using Flow-3Dشبیه سازی توپوگرافی بستر و میدان جریان در اطراف موانع دو ردیفه و توریسنگی در کانال مستقیم با استفاده از Flow-3D58708746910.22034/jewe.2019.160925.1299FAسحر انصاریکارشناس ارشد، گروه مهندسی عمران، دانشکده فنی مهندسی، دانشگاه بوعلی سینا، همدان، ایرانعماد کهریزیدانشجوی دکترا، گروه مهندسی عمران، دانشکده مهندسی، دانشکاه قم، قم، ایرانمجید فضلیاستادیار، گروه مهندسی عمران، دانشکده مهندسی، دانشگاه بوعلی سینا، همدان، ایرانJournal Article20181212The erosion of bed and river banks and sediment transport is one of the reasons for migration and changes in river morphology, which causes changes in the quality and quantity of flow. Groins are among the rivers' structures that extend from the coast to the river's axis. One of the important issues in their design is the localized scouring phenomenon on the nose, which appears due to changes in the pattern of flow and the presence of strong vortices. In recent years, most of the research on single-row open and closed open spray guns has been carried out and has been performed in a laboratory. Therefore, in this research, scouring and three-dimensional flow patterns were simulated near the open two-row openings with two zigzag and parallel formations with Flow-3D model and using the RNG turbulence model and compared with experimental results. The results showed that the scour area and the dimensions obtained from numerical simulation as well as flow patterns are in good agreement with experimental results.فرسایش بستر و سواحل رودخانه و انتقال رسوب یکی از دلایل تغییرات ریخت شناسی رودخانه ای است که باعث تغییرات کیفی و کمی جریان می شود. آبشکنها از جمله سازههای ساماندهی رودخانهها میباشند که از ساحل به سمت محور رودخانه امتداد مییابند. از جمله مسائل مهم در طراحی آنها، پدیده آبشستگی موضعی در دماغه آن است که در اثر تغییر در الگوی جریان و وجود گردابههای قوی ایجاد میشود. در سالهای اخیر، اکثر تحقیقات انجام شده بر روی آبشکنهای باز تک ردیفه و بسته استوار بوده و اغلب بهصورت آزمایشگاهی انجام شده است. در این پژوهش، آبشستگی و الگوی جریان سهبعدی در اطراف آبشکنهای باز دو ردیفه با دو آرایش زیگزاگی و در امتداد هم و آبشکن توریسنگی با مدل عددی Flow-3D و استفاده از مدل آشفتگی RNG شبیهسازی شده و با نتایج آزمایشگاهی مقایسه شد. همچنین تأثیر پارامترهایی همچون درصد بازشدگی و فاصله محور به محور ردیفهای موانع باز دو ردیفه بر آبشستگی و الگوی جریان بررسی شد. نتایج نشان داد که نرم افزار Flow-3D، توانایی خوبی در بهدست آوردن نتایج در مقایسه با نتایج آزمایشگاهی دارد؛ اگر چه این موضوع بهشدت وابسته به نحوه مشبندی دقیق، استفاده از یک CPU قوی و همچنین درجهبندی دقیق مدل است. به طوریکه حداکثر عمق آبشستگی را با خطای کمتر از 10 درصد نسبت به نتایج آزمایشگاهی برآورد نمود. همچنین نتایج نشان داد که با کاهش فاصله محور به محور آبشکنهای باز دو ردیفه، توانایی و دقت مدل عددی در برآورد مقدار حداکثر عمق آبشستگی کاهش می یابد. در نهایت با مقایسه نتایج عددی و آزمایشگاهی در پروفیلهای سرعت طول، مشخص شد که انطباق نسبتاً مناسبی بین این نتایج وجود دارد.http://www.jewe.ir/article_87469_d580c3b360bb2d169f056e50acdb88c1.pdfانجمن علمی سیستم های سطوح آبگیر باران ایرانمحیط زیست و مهندسی آب2476-36835120190421Comparison and Assessment of Two Lumped AWBM and Semi-Distributed SWAT Models in Monthly Runoff Simulation of Gharah-Sou River in Kermanashah Province, Iranارزیابی و مقایسه دو مدل یکپارچه AWBM و نیمه توزیعی SWAT در شبیه سازی رواناب ماهانه رودخانه قره سو در استان کرمانشاه71828715910.22034/jewe.2019.143387.1275FAسید وحید شاهوییاستادیار، گروه مهندسی عمران (مهندسی و مدیریت منابع آب)، مؤسسه آموزش عالی توسعه دانش، سنندج، ایرانجهانگیر پرهمتاستاد، گروه هیدرولوژی و منابع آب، پژوهشکده حفاظت خاک و آبخیزداری، ، تهران، ایرانJournal Article20180806In recent years determination of different components of water balance has been the focus of many hydrological modeling techniques. In most basins, it is not feasible to measure all the different quantities for a detailed and enhanced hydrological modeling. Therefore, it is necessary to select a model capable of simulating hydrological events with the least number of variables; while being simple to use. Hence, in this paper the monthly runoff of Ravansar Sanjabi basin, Kermanshah, Iran was simulated through AWBM and SWAT models. AWBM is a lumped model simulating the runoff in basins using rainfall and evaporation variables. On the other hand, SWAT model is a continuous and semi-distributive model, which can simulate the hydrological processes in basins through a wide range of information such as physical information of basins (soil, land use, slope) as well as weather data such as precipitation, temperature, wind, relative humidity, and solar radiation. Simulation results during the calibration and validation periods were evaluated through two statistical indices: Nash–Sutcliffe efficiency (NSE) and coefficient of determination, R<sup>2</sup>. Comparison of calculated statistical coefficients showed that SWAT model has better results in simulating monthly runoff in calibration and validation periods so that the calculated NSEcoefficient was equal to 0.7 and 0.81 respectively and 0.63 and 0.5 for AWBM model respectively.تعیین هرکدام از مؤلفههای بیلان آبی از جمله کارهای پژوهشی میباشد که در سالیان اخیر، توسط مدلسازیهای هیدرولوژیکی بسیار مورد توجه قرار گرفته است. در اکثر حوزههای آبریز امکان اندازهگیری تمام کمیتهای مورد نیاز برای شبیهسازیهای دقیق هیدرولوژیکی میسر نمیباشد. از اینرو، انتخاب مدلی که بتواند فرآیندهای هیدرولوژیکی را در عین سادگی ساختار و با استفاده از حداقل عوامل، بهخوبی شبیهسازی کند امری ضروری میباشد که در این راستا در پژوهش حاضر رواناب ماهانه حوضه روانسر سنجابی استان کرمانشاه بهوسیله دو مدل AWBM و SWAT شبیهسازی شد. مدل AWBM یک مدل یکپارچه میباشد که شبیهسازی رواناب در حوزههای آبریز را با استفاده از دو متغیر بارندگی و تبخیر انجام میدهد و از طرف دیگر مدل SWAT یک مدل پیوسته و نیمه توزیعی است که شبیهسازی فرآیندهای هیدرولوژیکی را با استفاده از مشخصات فیزیکی حوضه (خاک، کاربری اراضی، شیب) و همچنین اطلاعات آب و هواشناسی متعددی همچون بارندگی، درجه حرارت، باد، رطوبت نسبی و تابش خورشیدی انجام میدهد. نتایج شبیهسازی رواناب در دورههای واسنجی و اعتبارسنجی با استفاده از دو شاخص آماری ناش ساتکلیف (NSE) و ضریب تعیین R<sup>2</sup>مورد ارزیابی قرار گرفت. با مقایسه نتایج شاخصهای آماری مورد استفاده در مطالعه مشخص شد که مدل SWAT دارای نتایج بهتری در شبیهسازی رواناب ماهانه در دورههای واسنجی و اعتبارسنجی است. طوریکه مقدار ضریب NSE برای این مدل در این دو دوره به ترتیب 7/0 و 81/0 و برای مدل AWBM به ترتیب 63/0 و 5/0 تعیین شد.http://www.jewe.ir/article_87159_b3210439100791f8daf87c0b58135e3e.pdfانجمن علمی سیستم های سطوح آبگیر باران ایرانمحیط زیست و مهندسی آب2476-36835120190421The Structural and practical Investigation of the Rothamsted Model in Assessing the Effect of Climate Change on Soil Carbon Sourcesبررسی ساختاری و کاربردی مدل روتامستد در ارزیابی اثر تغییر اقلیم بر منابع کربن خاک83908289210.22034/jewe.2019.155897.1291FAبیژن آزادکارشناس ارشد مدیریت مناطق بیابانی، بخش مهندسی منابع طبیعی و محیط زیست، دانشگاه شیراز، شیراز، ایرانسید فخرالدین افضلیاستادیار بخش مهندسی منابع طبیعی و محیط زیست، دانشگاه شیراز، شیراز، ایرانJournal Article20181112Many studies have projected increasing the temperature with decreasing precipitation for future decades in different regions of Iran. But, few studies have evaluated the effect of climate change on the dynamics of soil organic carbon (SOC) sources. One of the obstacles is the lack of recognition of carbon models and the lack of sufficient information on the required data and how to supply the data. The purpose of present study was to investigate the structural and practical application of the RothC model as the most widely used model worldwide for assessing the effects of climate change on soil carbon sources. In this study, the model’s function for calculating SOC and the factors affecting SOC decomposition, including temperature correction coefficient, moisture correction coefficient, and vegetation correction coefficient were completely investigated. Then, in the application section of the model, the required data and how to provide them in the conditions of Iran, and finally validation and implementation of the model for future climate conditions were discussed. Results showed that the RothC model is now the best carbon model for Iran conditions due to the simplicity and availability of the required data to its implementation. Generally, the present study provides useful information needed in implementation and validating the RothC model to simulate and predict the effects of climate change on the dynamics of soil carbon sources.مطالعات زیادی افزایش درجه حرارت همراه با کاهش میزان بارشها را برای دهه های آتی در مناطق مختلف ایران پیشبینی نمودهاند. اما تاکنون مطالعات اندکی به بررسی اثر تغییر اقلیم بر دینامیک منابع کربن آلی خاک پرداخته اند. یکی از موانع موجود عدم شناخت مدلهای کربن و نبود اطلاعات کافی در ارتباط با داده های موردنیاز و نحوه تأمین داده ها می باشد. هدف مطالعه حاضر بررسی ساختاری و کاربردی مدل روتامستد (Rothamsted) در ارزیابی اثرات تغییر اقلیم بر منابع کربن خاک است. بدن منظور نحوه کارکرد مدل برای محاسبه کربن خاک و همچنین عوامل مؤثر در تجزیه کربن آلی خاک شامل ضریب تصحیح دما، ضریب تصحیح رطوبت و ضریب تصحیح پوشش گیاهی بررسی شد. سپس در بخش کاربردی مدل به داده های مورد نیاز و نحوه تأمین آنها در شرایط ایران و نهایتاً اعتبارسنجی و نحوه اجرای مدل برای شرایط اقلیمی آینده پرداخته شد. نتایج نشان داد که مدل روتامستد به دلیل سادگی و در دسترس بودن داده های مورد نیاز برای اجرای آن در حال حاضر بهترین مدل کربن برای شرایط ایران می باشد. مطالعه حاضر اطلاعات مفیدی که در اجرا و اعتبارسنجی مدل روتامستد برای ایجاد شبیه سازی و پیشبینی اثرات تغییر اقلیم بر دینامیک منابع کربن خاک مورد نیاز است، را فراهم نمود.http://www.jewe.ir/article_82892_623bf3d6357d7f08c64dd4a5c586ee28.pdf